به گزارش اتاق خبر،آرمان خوانساریان کارگردان و نویسنده، تجربیات و احساسات شخصی خود از دوران دانشجویی و پس از آن را به عنوان پایهای برای فیلمنامهاش انتخاب کرده است. او با همکاری بازیگران برجستهای همچون میر سعید مولویان و سارا بهرامی، موفق به خلق اثری متفاوت شده است. مصطفی مستور، نویسنده و پژوهشگر، درباره فیلم «جنگل پرتقال» میگوید: «پایان این فیلم یک پایان سینمایی خوب است که شخصیت اصلی، راهی ممنوعه را در جادههای شمال برای خود هموار میکند.» در میان آثار درام سینمای ایران، فیلمهایی نظیر «هیچ» و «سرخپوست» وجود دارند که تأثیر عمیقی بر تماشاگران میگذارند و آنها از تماشای مجدد این فیلمها لذت میبرند.
هیچ به کارگردانی عبدالرضا کاهانی
فیلم هیچ یک اثر سمبولیک است که در میان داستانهایش، آدمها بر سر هیچ با هم میجنگند. نادر سیاه با بازی مهدی هاشمی هر چه میخورد، سیر نمیشود در واقع تجسم طمع انسانی است که سرانجام به هیچ ختم میشود.اختلال پرخوری نادر، شرایط را برای تنها کسی که دارد، یعنی عمهاش سخت کرده است. پیرزن که از دست او عاصی شده است به یک خانواده فقیر پول میدهد تا مادر خانواده که شوهرش را ازدستداده است با این مرد ازدواج کند؛ اما از اختلال چیزی به آنها نمیگوید. کمکم خود خانواده میفهمند که چه اتفاقی افتاده است.
فیلم دارای داستان و دیالوگهای خلاقانهای است که در بسیاری از مواقع خندهآور به نظر میرسند، اما درعینحال یک حقیقت تلخ را به تصویر میکشند. به همین دلیل میتوان گفت که این فیلم در ژانر کمدی سیاه قرار دارد. بازیگران در این فیلم بهخوبی ایفای نقش میکنند. فیلم «هیچ» یکی از برترین آثار مهدی هاشمی به شمار میآید و بهاحتمال زیاد بهترین بازی صابر ابر را در این فیلم مشاهده میکنیم. بهترین بازیگر در فیلم «هیچ» پانتهآ بهرام است که کاهانی درباره او میگوید: «من نقشهای دشوار را مینوشتم، چون میدانستم پانتهآ بهرام بهخوبی از عهده آنها برمیآید.» بر اساس آمار سایتهای تماشای فیلم، ۶۱ درصد از تماشاگران بر این باورند که فیلم «هیچ» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی حاوی نکات ارزشمندی است که در قالب یک داستان نو روایت شده است.
کاغذ بی خط اثر ناصر تقوایی
فیلم «کاغذ بی خط» داستان یک خانواده چهارنفره را روایت میکند که در آن مادر از خانهداری خسته شده و آرزو دارد به نویسندگی که علاقهاش است، بپردازد. همسرش (خسرو شکیبایی) در ابتدای داستان با این موضوع مشکلی ندارد و حتی رویا (هدیه تهرانی) را در یک کلاس فیلمنامهنویسی ثبتنام میکند که این اقدام آغازگر مشکلاتی در خانواده میشود. «کاغذ بی خط» آخرین اثر ناصر تقوایی است که تصویری واقعی از خانواده ایرانی را به نمایش میگذارد. این فیلم دارای دیالوگهای قوی و تأثیرگذار است و تقوایی با بهرهگیری از کنایهها، پیامهای خود را به شکل هنرمندانهای در دل داستان گنجانده است. کاغذ بیخط تنها داستان زندگی رویا را بازگو نمیکند، بلکه روایتگر زنانی است که در میان کارهای بیپایان خانه، به دنبال آرزوها و آرمانهای خود میگردند.
خانه دوست کجاست به کارگردانی عباس کیارستمی
در فیلم «خانه دوست کجاست»، داستان از زمانی آغاز میشود که احمد به طور تصادفی دفتر همکلاسیاش، نعمتزاده، را به خانه میآورد. او تلاش میکند تا این دفتر را به صاحبش برساند. اگرچه در ابتدا به نظر میرسد که این موضوع چندان مهم نیست، اما وقتی متوجه میشویم که دفتر مشق تنها دارایی نعمتزاده است، ما نیز تمام تلاش خود را میکنیم تا آن را به دست صاحبش برسانیم.
جنگل پرتقال به کارگردانی آرمان خوانساریان
فیلم سینمایی «جنگل پرتقال» به کارگردانی آرمان خوانساریان، یک اثر خانوادگی و درام است که در جادههای شمال کشور روایت میشود. داستان این فیلم درباره سهراب، یک نمایشنامهنویس ناموفق، است که بهتازگی بهعنوان معلم در یک دبیرستان پسرانه مشغول به کار شده تا زندگیاش را بگذراند. او که ارتباط خوبی با دانشآموزانش ندارد، برای جلوگیری از اخراج باید به دانشگاه محل تحصیلش مراجعه کرده و مدارک خود را به مدیر مدرسه ارائه دهد. در بازگشت به دانشگاه، سهراب با وقایعی مواجه میشود که مسیر زندگیاش را دگرگون میکند. این سفر در داستان به عنوان یک محرک درام عمل میکند و رازهایی را فاش میسازد که تلاش شده از دید دیگران پنهان بمانند.
سرخپوست به کارگردانی نیما جاویدی
سرخپوست، دومین فیلم بلند نیما جاویدی است. در این فیلم، ما با سه شخصیت اصلی روبهرو هستیم: رئیس زندان که توسط نوید محمدزاده بازی شده، مددکار زندانیها با بازی پریناز ایزدیار و یک زندانی که هرگز او را نمیبینیم، اما داستان تماماً حول محور این زندانی میچرخد. داستان از زمانی شروع میشود که به سرهنگ جاهد دستور داده میشود زندان را به مکان دیگری منتقل کند. او به همراه مددکار در حال اجرای این دستور هستند، اما ناگهان متوجه میشوند یکی از زندانیانی که قرار است اعدام شود، ناپدید شده است. بازی نوید محمدزاده در فیلم «سرخپوست» را میتوان یکی از بهترین نقشآفرینیهای او به شمار آورد. شخصیت او در این فیلم با تمام کاراکترهایی که تابهحال ایفا کرده، تفاوت دارد. ژان لوک گدار، منتقد سینما، بر این باور است که «سینما نقطه تلاقی هنر و زندگی است. گاهی با آثاری روبهرو میشویم که تمام اصول سینمایی را رعایت کردهاند و در عین حال، کارگردان در زمینه زیباییشناسی نیز درک عمیقی از سایر هنرها دارد». فیلم «سرخپوست» نیز از این قاعده پیروی میکند و کارگردان به طرز هوشمندانهای شخصیتهایی را خلق کرده است که دارای روح و زندگی هستند و ما میتوانیم با آنها همذاتپنداری کنیم.
هامون به کارگردانی داریوش مهرجویی
فیلم «هامون» به کارگردانی داریوش مهرجویی یکی از آثار برجسته او پس از انقلاب به شمار میرود که بر پایه تضاد عشق و عقل ساخته شده است. این فیلم داستان مردی به نام هامون (با بازی مرحوم خسرو شکیبایی) را به تصویر میکشد که به دلیل مشکلات روحیاش در آستانه جدایی از همسرش، مهشید، قرار دارد. از سوی دیگر، هامون در حال نگارش رسالهای با عنوان «عشق در ادیان ابراهیمی» است که نتوانسته آن را به پایان برساند. داریوش مهرجویی در فیلم هامون، علاوه بر خسرو شکیبایی، از بیتا فرهی که در آن زمان تازهکار بود، بهره برده است. شاید یکی از مهمترین صحنههای فیلم، سکانسی باشد که هامون در دادگاه با تمام وجود فریاد میزند: «این زن عشق من است.» درحالیکه ازدواج او به بنبست رسیده و طلاق تنها راه نجات به شمار میرود.
مرحوم حمیدرضا صدر در کتاب «درآمدی بر تاریخ سیاسی سینمای ایران» به توصیف جایگاه فیلم هامون در سینمای ایران پرداخته و میگوید: «هامون نخستین فیلمی است که شخصیت مرد روشنفکر را بدون تکیه بر الگوهای قبلی سینما به تصویر کشید و آن را به مرکز توجه سینمای ایران آورد. در این فیلم، حمید همایون نمایندهای از گروهی از روشنفکران است که به عقیده داریوش مهرجویی، در وضعیت بلاتکلیفی، آشفتگی و فراموشی به سر میبرند.»/ فرارو