Performancing Metrics

قصه های گمشده | دردسرهای شهرام برای هویدا | اتاق خبر
کد خبر: 463420
تاریخ انتشار: 2 بهمن 1403 - 18:37
بازگشت شهرام با مجموعه‌ای از دردسرهای جدید همراه بود مثل ماجرای‌ خنده‌دار ...

به گزارش اتاق خبر به نقل از هفت صبح| مسئله فساد اقتصادی و رانت‌های مالی و سوءاستفاده از قدرت در مسائل اقتصادی مال امروز و دیروز نیست. در انتهای دهه چهل و پس از تلاش‌های بی‌وقفه تیم عالیخانی و نیازمند و اقتصاددان‌هایی مثل خداداد فرمانفرمائیان،‌ مشخص شد که مسئله فساد اقتصادی  امری غیرقابل چشم پوشی در سپهر سیاسی ایران است که می‌تواند مانع بزرگی برای  بلندپروازی‌های حاکمیت باشد. سرفصل‌ها هم مشخص بود.

 

 

در واقع چند شاخه بزرگ از رانت اقتصادی در کشور وجود داشت که موجب بدنامی  شده بود. دکتر ایادی پزشک مخصوص که  در شرکت‌هایی متعدد از قبیل شرکت نفت پارس که متعلق به پسر کوچک فرمانفرمائیان بود سهام داشت، ‌امیر هوشنگ دولو  که به سلطان خاویار  معروف بود، شمس و ‌ اشرف پهلوی و از دهه پنجاه شهرام  پسر اول اشرف از شوهر اولش (علی قوام شیرازی) که با مجوز دربار فامیلی پهلوی‌نیا را انتخاب کرده بود. 

 

 

این‌ها قبل از آن است که شماری از سرمایه‌دارهای منحط وارد این حیطه بشوند. چهره‌هایی مثل هژبر یزدانی و محمدعلی خرم. به هرحال پس از رشداقتصادی چشمگیر دهه چهل هویدا که خودش به پاکدستی معروف بود این مجوز را از محمدرضا گرفت که یک سیستم چابک برای مبارزه با فساد اقتصادی را راه‌اندازی کند. او جلساتی را با خداداد فرمانفرمائیان (با سابقه ریاست بانک مرکزی و رئیس سازمان برنامه و بودجه)، ‌سیروس غنی حقوقدان و روشنفکر ایرانی و مهدوی  اقتصاددان و وزیر بازرگانی برگزار می‌کرد. اما به تدریج متوجه شدند رسوخ به این لایه سخت تقریبا غیرممکن است.

 

 

 

این لایه سخت خودشان را در سال 48 از دست عالیخانی راحت کرده بودند وحوصله نظارت جدید نداشتند. مشخص بود که ایادی که همراه با علم از حلقه اول نزدیکان محمدرضا محسوب می‌شد و یا دولو که محمدرضا یک بار برای رهایی او از دست پلیس ضد مواد مخدر سوئیس خطر فراری دادن او باهواپیمای سلطنتی را به جان خریده بود  و همین طور  اشرف و شمس از دایره نظارت کاملا دور هستند. به همین جهت این جلسات بعد از مدتی لغو شدند. 

 

 

تنها موردی که این تیم ضد فساد هویدا موفق شد کمی کار را پیش ببرد در مورد شهرام پهلوی نیا بود. پسرک عزیزدردانه اشرف که بیشتر همنشین خاله‌اش شمس بود و عشق به عتیقه جات را از او فراگرفته بود.پرونده‌ای که او  را مقابل هویدا قرار داد درباره همین قاچاق عتیقه جات بود:‌ وقتی که اشیای باستانی کشف شده در سیستان توسط یک گروه بین‌المللی دانشگاهی را شهرام  به زور تحت اختیار خود درآورد و آنها را به شکل قاچاقی به ژاپن فرستاد. وقتی اعتراضات بالا گرفت هویدا یک ارزیاب به ژاپن فرستاد تا قیمت اشیا را به شکل صحیح برآورد کند و در نتیجه به شهرام پیشنهاد کرد که در ازای دریافت شش میلیون فرانک آن عتیقه‌ها را به ایران بازگرداند.

 

 

شهرام اما دبه کرد و گفت فقط با 12 میلیون فرانک حاضر به این کار است و...در یک گزارش رسمی امنیتی (امیدواریم واقعیت داشته باشد ) آمده :‌«شهرام پهلوی نیا در تهران به عنوان کارچاق‌کن شهرت بدی پیدا کرده و در حدود بیست شرکت مختلف صاحب سهم است، ... بی‌پرواترین و لاابالی‌ترین عمل او فروش آثار ملی و عتیقه‌های مملکت بود.» ناگهان، پس از جلساتی در دفتر نخست‌وزیر که در آن فعالیت‌های شهرام موضوع بحث بود، شاه به شهرام حکم کرد که از فعالیت‌های اقتصادی خود دست بکشد و برای مدتی از ایران خارج شود. اما دست آخر وساطت اشرف و شمس به این جا ختم شد که شهرام به ایران بازگردد. 

 

جالب است که بازگشت شهرام با مجموعه‌ای از دردسرهای جدید همراه بود. مثل ماجرای  خنده‌دار تلاش مجاهدین  برای ربودن او که در شلوغی چهارراه فیشرآباد به ماجرایی کمیک ختم شد و شهرام پهلوی نیا از دست رباینده‌ها فرار کرد (داستانش را قبلا گفته‌ام) و یا ابراز علاقه ناگهانی‌اش به گوگوش در کاباره میامی آن هم در حالیکه گوگوش درگیر رابطه عاطفی با داریوش بود و شوهر سابقش یعنی محمود قربانی هم به شدت از این ماجرا عصبی بود و دق و دلی این خشم را بر سر شهرام پهلوی نیا درآورد که به یک جنجال بزرگ ختم شد ...

 

از سرنوشت شهرام خبری نداریم. او پس از ناکامی در ازدواج اولش، با ناز علم دختر  اسدالله علم ازدواج کرده بود. بد نیست بدانیدکه اسدالله علم شوهر عمه شهرام پهلوی نیا بود چرا که عمه شهرام یعنی خواهر شوهر اول اشرف،‌که زنی بود به نام ملک‌تاج قوام، ‌زن اسدالله علم بود.  و ناز در واقع دختر عمه  شهرام محسوب می‌شد.

 

نظرات
ADS
ADS
پربازدید