*این قانون موجب میشود تا در جامعه افراد با ایمان و متعهد به حجاب، از دید دیگران بدنام شوند. بهطور خاص، وقتی یک خانم با پوشش غیرمناسب یا بدون حجاب با همسر یا دختر من که چادری هستند، در خیابان مواجه میشود، ممکن است احساس کند که دشمن خود را دیده است. این مسئله باعث ایجاد دوقطبی در جامعه میشود که قطعاً مشکلات و شکافهای کنونی را نیز تشدید میکند.
* این قانون در واقع نوعی سرپوش گذاشتن بر بیعملی برخی از مسئولان فرهنگی کشور در طول چهل و چند سال گذشته است. افرادی که باید برای گسترش فرهنگ حجاب فکر و برنامهریزی میکردند، نتواستند وظایف خود را به درستی انجام دهند. در واقع، آنها یا تنبلی کردند، یا بیعرضگی نشان دادند، یا وقت کافی برای این امر نگذاشتند . حالا، برای پنهان کردن ضعفهای گذشته خود، چنین قانونی را تصویب کردهاند.
* به جای انجام اقدامات اساسی و فرهنگی برای ترویج حجاب، به قانونی متوسل شدهاند که جریمه و ناراحتی برای مردم به همراه دارد و در نهایت هیچ تأثیر مثبتی بر حجاب نخواهد داشت. به نظر من، این شیوه نمیتواند ضعفها و کمکاریهای گذشته را جبران کند..”
* وقتی قانونی وضع می شود، باید از ابتدا هدف آن مشخص باشد. ضمن اینکه قانون باید افراد متخلف را مجازات کند و همزمان از وقوع جرائم جلوگیری کند ما در این قانون، هیچگاه هیچ فردی را با حجاب نخواهیم کرد. یعنی کسی اعتقاد واقعی به حجاب پیدا نمی کند.
*آیا تنها انداختن یک شال کوچک روی سر و آشکار بودن ۷۰ درصد موهارا حجاب میدانیم؟ بعلاوه آیا این روسری و شال بهتنهایی عفت را برای فرد به ارمغان میآورد؟ آیا باعث عفاف واقعی خواهد شد؟
* مقولات فرهنگی با مجازات و تنبیه نمیتوانند جا بیفتند. ممکن است افراد گاهی بهدلیل ترس یا رودرواسی حرفی را بپذیرند، اما این پذیرفتن، به فرهنگ تبدیل نمیشود. مسائل فرهنگی باید با روشهای مناسب خود حل شوند.
*مسئله دیگری که باید به آن توجه کرد این که کسانی که این قانون را تصویب کردهاند و قرار است آن را ابلاغ و اجرا کنند، آیا فکر کردهاند که چند درصد از مجریان این قانون خودشان آن را قبول دارند؟ اگر من مأمور نیروی انتظامی باشم و بگویند برو دزد را بگیر، این کار را میکنم. اگر بگویند برو قاتل را بگیر، آن را انجام میدهم. چرا؟ چون وجدان عمومی و عرف اجتماعی به من مامور آموخته که دزدی و قتل کار بدی است. حتی اگر به مأمور راهنمایی و رانندگی بگوییم که ماشینهایی که قوانین را نقض میکنند، جریمه شوند، او این کار را میکند چون منکر بودن این اقدامات در جامعه پذیرفته شده است. آیا در مورد بی حجابی هم چنین تلقی وجود دارد؟ من معتقدم که در جامعهای که تعداد زیادی از زنان به وضوح نسبت به حجاب التزام ندارند، این اقدامها کارساز نخواهد بود.
* پیشنهادم این است که اجرای قانون عفاف و حجاب حداقل دو سال به تعویق بیفتد. وقتی میگویید که دو سال اجرای قانون به تعویق میافتد، در این مدت جامعه سیگنالی دریافت خواهد کرد که نشان میدهد این قانون لغو نشده است و زنان و مردانی که اعتقادی به آن ندارند، میدانند که ممکن است روزی این قانون دوباره بازگشت کند. به نظر من این اقدام مانع از بدتر شدن وضعیت حجاب خواهد شد.
* در این قانون جرایم نقدی سنگینی وضع شده. وقتی قانون با دختر ۱۷ یا ۱۸ ساله برخورد میکند، او که پول ندارد جریمه را پرداخت کند. از چه کسی جریمه خواهد گرفت؟ از دو حالت خارج نیست: یا برای بدست آوردن پول جریمه، به کار خلاف دیگری روی میآورد، یا فشار را به پدر و مادرش وارد میکند. در هرحال یک منکر را با منکر دیگری می پوشانیم.
*به نظر من، این قانون هم مثل قانون ماهواره خواهد شد که در عمل اجرایی نشد و به نوعی به فراموشی سپرده شد. به همین دلیل، هرچند که قانون وجود دارد، اما در عمل هیچکسی برخورد نمیکند و وضعیت همچنان به همان شکل باقی میماند.