طبیعی است که چیدمان مدیران عالی و میانی بدنه اقتصادی دولت نیز همسو با گفتمان دولت چهاردهم تنظیم شود. میزان موفقیت آن دولت نیز تابعی از میزان «شایستهسالاری حزبی» خواهد بود. استفاده از واژه شایستهسالاری حزبی از آن جهت است که افراد شایستهای که معتقد به گفتمان دولت هستند در ردههای مدیریتی قرار بگیرند و تجربه این ۴۵سال میگوید، باید انتظار داشته باشیم این افراد از داخل حزب مطلوب دولت بیرون آید.
حال سوال این است که اگر تجربیات کشورهایی که الگوی موفقی برای توسعه فراهم کردهاند (نظیر چین) را مبنا قرار دهیم، آیا اتکا بر یکی از این دو گفتمان و اجرای مدل شایستهسالاری حزبی، بهترین گزینه پیشروی دولت چهاردهم است؟
برای اینکه موضوع شفافتر شود، ابتدا مثالی ارائه میکنم که اختلاف نظر دو گفتمان مذکور درخصوص راهحل مسائل اقتصادی را تبیین کند. سپس، مبتنی بر الگوی توسعه چین، پاسخ خود برای سوال فوق را ارائه میکنم.