به گزارش اتاق خبر، به عبارت دقيقتر دولتيها مکررا در مصاحبههاي مختلف عنوان کردهاند که به دنبال استفاده از ظرفيتهاي ديگر در ساير بخشها همچون (پتروشيمي، کشاورزي و صنعتي) براي جايگزيني درآمدهاي نفتي خواهند بود. تا جايي که محمدباقر نوبخت، رئيس سازمان برنامهوبودجه، چندي پيش اعلام کرد، همواره حدود 40 تا 50 درصد بودجه از محل درآمدهاي نفتي بوده و امسال در بهترين شرايطي که در بودجه پيشبيني شده است، 49 تا 50 هزار ميليارد تومان درآمد از محل فروش نفت خواهد بود. از طرف ديگر حسن روحاني، رئيسجمهوري، هم با اعلام اينکه دولت توانسته است پروژههاي خوبي را براي توسعه معادن طلا و استخراج آن داشته باشد، گفت: طلا براي ما از اهميت بالايي برخوردار است و همانگونه که معادن و پتروشيمي ما توانستند جاي صادرات نفت را بگيرند، گسترش معادن طلا و استخراج آن هم ميتواند به نوعي جايگزين ارز خارجي شود، از همين رو به وزارت صنعتومعدن هم اعلام شده، دولت آمادگي دارد براي معادن طلا سرمايهگذاريهاي مناسبي را انجام دهد. اما نکته قابل تأمل آن است که تا چه اندازه جايگزيني ظرفيتهاي ديگر براي درآمدهاي نفت موفقيت به همراه داشته است. بسياري از کارشناسان اقتصادي معتقدند در شرايط کنوني جايگزين کردن منابعي همچون طلا و پتروشيمي به جاي ارز خارجي و نفت ثمربخش نخواهد بود. در همين زمينه «آرمان ملي» گفتوگويي را با مجيدرضا حريري، رئيس اتاق بازرگاني ايران و چين، انجام داده است که در ادامه ميخوانيد.
به نظر شما آيا گسترش و استخراج معادن طلا ميتواند جايگزين مناسبي براي ارزهاي خارجي باشد؟
نکته اصلي در اين مورد آن است که چگونه براي طلايي که هنوز استخراج نشده ميتوان برنامهريزي کرد. طلا يک کالاي با ارزش است، مثل اينکه بگوييم نفت را ميخواهيم جايگزين ارز کنيم، نفت کالايي است که ميفروشيم و با ارزهاي جهاني رايج در دنيا (دلار و يورو) قابل معامله خواهد بود. طلا هم چنين شرايطي دارد، به عبارتي دقيقتر اين فلز گرانبها ميتواند پشتوانه مهمي براي ذخاير ارزي کشور باشد اما خود آن يک نوع کالاست، اين درحالي است طلا قابل جايگزيني براي ارز نيست. زماني که دنيا مدرن شد، مفاهيم ديگري در اين حوزه شکل گرفت، (از جمله اسکناس و ارزهاي بينالمللي) و اينها مواردي است امروزه نقش پررنگي براي اقتصاد هر کشوري خواهد داشت. اقتصاد و دولتهاي ما ازگذشته تاکنون نياز مبرمي به درآمدهاي نفتي داشتند و از طريق آن ساير بخشهاي اقتصادي را کنترل ميکردند. اما اينکه اکنون چگونه بتوان جايگزين مناسبي براي درآمدهاي نفتي و ارزي پيدا کرد جاي سوال است که نيازمند بحث و بررسي است. در واقع طلا، نفت و درآمدهاي ارزي نقش بسيار مهمي در اقتصاد کشور ايفا ميکنند که فروشي يا قابل جايگزيني نيستند. به عبارت دقيقتر در شرايط فعلي که درآمد نفتي در کار نيست طرحهاي گشايشي مختلفي مطرح ميشود که نميتواند مفيد باشد و نيازمند بررسي و تفکر بيشتر خواهدبود.
دولت استدلال ميکند به دليل اينکه در مورد جايگزيني پتروشيمي و ساير ظرفيتها به جاي درآمدهاي حاصل از نفت موفق عمل کرده، پس در مورد ارز هم ميتوان چشمانداز موفقي را متصور شد، به نظر شما آيا اين استدلال درست است؟
نکته آن است که درآمدها و بهبود وضعيت پتروشيمي تماموکمال حاصل فعاليتهاي دولت فعلي نبوده است. موضوع پتروشيميها به دولت آقاي هاشمي رفسنجاني و دولت اصلاحات بازخواهد گشت. به عبارت دقيقتر درآمدهاي ارزي حاصل شده و منشأ موفقيت در اين حوزه به آن زمان بازميگردد. همانگونه که اشاره شد پتروشيمي يک کالاست، به عقيده من اين کالاها را نميتوان جايگزين ارز و درآمدهاي ارزي کرد.
خيلي از فعالان اقتصادي بر اين باورند که دولت از راههاي گوناگون(بازار سهام و انتشار اوراق) سعي در جبران کسري بودجه خواهد داشت، نظر شما در اينباره چيست؟
لازم به ذکر است، دولت هزينههاي جاري بزرگي را توأم با تورم دارد. خريدوفروش نفت در گذشته تاحدودي هزينهها و خرجها را پوشش ميداد، به عبارت دقيقتر بخش عمده درآمدها در کشور از منابع زيرزميني تامين ميشود، اما اکنون اينگونه نيست و دولت به فکر ارائه راهکارهايي همچون (ماليات، اوراق خزانه و پيشفروشها) براي کسب درآمد به جهت جبران کسري بودجه خواهد بود. نکته قابل تأمل آن است که بايد ببينيم دولت چه جايگزيني دارد و آيا ميتواند مناسب باشد يا خير! لازم است به جاي تصميمگيريهاي نامناسب، کارشناسيهاي خوبي براي هر قدم برداشته شود. شايان ذکر است مسائل و مشکلات امروزه اگر با اقدامات مناسب پاسخ داده نشود، گريبان نسلهاي آينده را خواهد گرفت.