Performancing Metrics

احتمال فروپاشي كامل برجام بسيار زياد شده است | اتاق خبر
کد خبر: 434911
تاریخ انتشار: 18 آبان 1398 - 09:54
گفت‌وگو با علي واعظ مدير پروژه ايران در انديشكده گروه بحران
مايك پمپئو، وزير خارجه امريكا چه پيش از انتخاب به عنوان وزير خارجه، در جلسه استماع كنگره، تحت سوگند و چه بعد از خروج امريكا از برجام، در مصاحبه‌هايش ادعا كرده‌ بود كه سياست خروج امريكا از برجام، باعث بازگشت برنامه هسته‌اي ايران به شرايط پيش از برجام نمي‌ش

به گزارش اتاق خبر، اما خلاف اين ادعا با از سرگيري غني‌سازي اورانيوم در تاسيسات فردو و آغاز به كار زنجيره سانتريفيوژ‌هاي مدرن IR6 ثابت شده است. علي واعظ، رييس پروژه ايران در انديشكده گروه بحران، معتقد است كه وزير خارجه امريكا براي پنهان كردن نيت واقعي سياست‌هاي دولتش براي خروج از برجام، تجاهل كرده و به افكار عمومي امريكا در مورد نتايج اقدام دولت ترامپ براي خروج از برجام دروغ گفته است. در ادامه متن كامل گفت‌وگوي روزنامه اعتماد را با علي واعظ، مدير پروژه ايران در انديشكده گروه بحران، مطالعه مي‌كنيد.

***

ادعاهاي وزير خارجه امريكا در مورد غيرممكن بودن بازگشت برنامه هسته‌اي ايران به شرايط پيش از برجام، با وجود خروج امريكا از برجام، بعد از گام چهارم اقدامات تقابلي ايران در چارچوب برجام، بار ديگر در مركز توجه‌ها قرار گرفته است. به تصور شما آيا مقام‌هاي امريكايي واقعا تا اين حد از عواقب اقدام خود و توانايي ايران براي ازسرگيري بخش‌هاي تعليق شده برنامه هسته‌اي‌اش بي‌خبر بودند؟

من تصور مي‌كنم كه سياستگذاران دولت ترامپ را مي‌توان به دو دسته تقسيم كرد. در ابتداي كار كه سياست خروج از برجام برنامه‌ريزي شد، گروهي مانند آقاي جان بولتون، مشاور پيشين امنيت ملي رييس‌جمهور امريكا، معتقد بودند كه با پيگيري سياست خروج امريكا از برجام مي‌توان اميدوار بود كه ايران هم از برجام خارج شود. دسته دوم افرادي بودند كه تصور مي‌كردند در صورت خروج امريكا از برجام، جمهوري اسلامي ايران به اين دليل كه احتياج دارد تاحد ممكن ديگر كشورهاي جهان را در جبهه خود نگه دارد، از تحميل هزينه به سياست فشار حداكثري امريكا خودداري خواهد كرد. دسته دوم تصور مي‌كردند كه در صورت خروج امريكا از برجام و اعمال فشار حداكثري، ايران صبر راهبردي خود را ادامه خواهد داد و به قول يك ضرب‌المثل مشهور امريكايي آنها مي‌توانند «هم كيك‌شان را داشته‌باشند، هم آن را بخورند» يا به قول فارسي‌زبان‌ها «هم خر را داشته باشند و هم خرما را.»

به گمان من، مايك پمپئو، وزير خارجه امريكا در گروه اول قرار داشت و در دسته افرادي بود كه اميد داشتند در نتيجه سياست خروج از برجام و فشار حداكثري ايران دست به نقض فاحش برجام بزند تا توافق به طور كلي از بين برود. بزرگ‌ترين نگراني وزيرخارجه امريكا و همفكرانش كه رسما هم آن را اعلام كرده‌اند اين است كه در صورت استمرار اجراي برجام، تا يازده ماه ديگر تحريم‌هاي شوراي امنيت سازمان ملل متحد عليه ايران براي تجارت سلاح‌هاي متعارف، منقضي خواهد شد و براي نخستين‌بار در 14 سال گذشته ايران اين امكان را پيدا مي‌كند كه در بازارهاي بين‌المللي اقدام به خريد سلاح كند. اين سياستگذاران امريكا با همراهي متحدان منطقه‌اي امريكا، نگران هستند كه ايران كه اكنون از ديد آنها يك قدرت منطقه‌اي موثر محسوب مي‌شود، با دسترسي به چنين بازاري بسيار قدرتمندتر مي‌شود و در برابر هرگونه حمله‌اي كه ممكن است امريكا يا متحدانش عليه ايران انجام دهند، مصون‌تر خواهد شد. به اعتقاد آقاي پمپئو و همفكرانش تنها راهي كه مي‌توان جلوي برطرف شدن چنين تحريم‌هايي را گرفت اين است كه برجام را از بين ببرند. برجام به شكلي طراحي شده است كه امريكا با وجود دراختيار داشتن حق وتو و كرسي دايم در شوراي امنيت، به تنهايي توان جلوگيري از انقضاي اين تحريم‌ها را ندارد و تنها راهي كه براي جلوگيري از رفع اين تحريم‌هاي بين‌المللي پيش رو دارد، از بين بردن كل برجام است.

مايك پمپئو، وزير خارجه امريكا در گفت‌وگوها و مصاحبه‌هايي كه ادعا كرده است ايران بعد از خروج امريكا از برجام به برنامه هسته‌اي خود باز نمي‌گردد، بيش از هر چيز اقدام به تجاهل كرده است و در مورد اينكه تصور مي‌كند ايران دست به اقدام متقابل نمي‌زند، صادقانه صحبت نكرده است.

دونالد ترامپ، رييس‌جمهور امريكا در كدام دسته از سياستگذاران امريكايي مي‌گنجد؟ دسته‌اي كه اميدوار است برجام از بين برود، يا دسته‌اي كه تصور مي‌كردند ايران با وجود خروج امريكا از برجام به اجراي تعهدات خود ادامه مي‌دهد؟

اصولا دونالد ترامپ زماني كه تصميم به خروج از برجام گرفت، درست بعد از آن بود كه چندين تصميم مجادله‌برانگيز ديگر گرفته ‌بود و تمامي اين تصميم‌ها پرريسك بود. هر يك از اين تصميم‌ها ممكن بود عواقب خطرناك و شديدي براي امريكا در پي داشته‌باشد؛ از تصميم به انتقال سفارت امريكا از تل‌آويو به بيت‌المقدس گرفته تا اعلام خروج از پيمان آب و هوايي پاريس، اقداماتي بود كه پيش از خروج از برجام توسط رييس‌جمهور امريكا اعلام شده‌بود. بر خلاف تمام پيش‌بيني‌ها و گمانه‌زني‌ها، هيچ‌يك از اين اقدامات، عواقب جدي و شديدي براي امريكا در پي نداشت. درنتيجه به نظر مي‌رسد كه با توجه به سابقه تصميم‌هاي گذشته دونالد ترامپ و آمادگي او براي پذيرش عواقب خطرناك تصميم‌هاي مناقشه برانگيز و تجربه او در فقدان بازخورد جدي از اين اقدامات، مي‌توان تصور كرد او در دسته دوم سياستگذاران امريكايي بود كه تصور مي‌كردند خروج امريكا از برجام در كوتاه‌مدت و ميان‌مدت با واكنش جدي از سوي ايران مواجه نخواهد شد.

امريكا هزاران كيلومتر دورتر از خاورميانه است و به نظر مي‌رسد كه به اعتقاد رهبرانش چندان آسيبي از فروپاشي برجام نمي‌بيند. اما به نظر مي‌رسد كه انگيزه‌هاي شركاي ديگر اين توافق كه در آن باقي مانده‌اند متفاوت باشد، مسائلي مانند پناه‌جويان و امنيت اروپا از اصلي‌ترين نگراني‌هاي شهروندان كشورهاي عضو اتحاديه اروپاست و دولتمردان اروپايي هم از برجام با عنوان ستون امنيتي اتحاديه اروپا ياد مي‌كنند، به تصور شما چرا اروپايي‌ها به اندازه كافي براي حفظ اين توافق اقدام نمي‌كنند؟

شكي نيست كه اروپايي‌ها در حفظ برجام، انگيزه‌هاي بيشتري نسبت به امريكا دارند، اما تجربه خروج امريكا از برجام ثابت كرد كه اروپايي‌ها توان كافي براي اجراي تعهدات اقتصادي برجام و استقلال كافي از اقتصاد امريكا ندارند. به حدي اقتصاد اروپا با امريكا در هم تنيده و وابسته به دلار است كه كمپاني‌هاي اروپايي بيش از آنكه پيرو دستورات و مقررات دولت‌هاي متبوع خودشان باشند، پيگير و مجري قوانين دولت امريكا هستند. بسياري از دولت‌هاي اروپايي تا پيش از تجربه خروج امريكا از برجام، اين واقعيت را واقعا لمس نمي‌كردند. به خطر افتادن منافع اقتصادي و مالي عظيم اروپا و كمپاني‌هاي اروپايي در رابطه با امريكا، نه براي دولت‌هاي اروپايي مقدور بود و نه مقبول، به همين دليل با وجود وعده‌هاي زيادي كه دادند اما نتوانستند آنها را اجرايي كنند.

يعني به نظر شما رفتن خاورميانه به سمت يك تنش جديد و احتمال فروپاشي توافق‌هاي امنيتي موجود، تهديد جدي و فوري از طرف اروپايي‌ها محسوب نمي‌شود؟

بدون شك اين تهديد بالقوه از سوي اروپا احساس مي‌شود. اما براي اروپايي كه با بحران‌هاي مختلفي مواجه است، از بحران سياسي داخلي درون كشورهاي عضو گرفته تا بحران سوريه، از تهديد روسيه در شرق گرفته تا خروج بريتانيا از اتحاديه در غرب، تصميم‌گيري بسيار مشكل شده است. هر تصميم عمده و بنيادين در اتحاديه اروپا، نياز به اجماع 28 كشور عضو دارد و متاسفانه اروپا هم به لحاظ سيستم اداري و كاغذبازي بروكراتيك و هم به دليل بازار مشترك آزاد و در اختيار بخش خصوصي، دچار يك بن‌بست ساختاري براي تصميم‌گيري‌هاي عمده و كلان توسط دولت‌هاي ملي است. در نتيجه اتحاديه اروپا دچار نوعي روزمرّگي شده است كه فقط مجبور به سياستگذاري در مورد بحران‌هاي روز، مسائل فوري و بلافاصله و كوتاه‌مدت است و براي تصميم‌گيري در مورد مسائل ميان‌مدت و بلندمدت توان و ظرفيت كافي ندارد. بدون ترديد، اين درست است كه ناتواني اروپا در حفظ برجام، تبعات و عواقب بلندمدتي در پي خواهد داشت. هيچ كشور و مجموعه كشورهايي در دنيا وجود ندارد كه به اندازه اروپا به ديپلماسي چندجانبه نياز داشته‌باشد، چرا كه اين تنها روشي است كه 28 كشور اروپايي به صورت همزمان مي‌توانند بر مسائل جاري در جهان تاثير بگذارند. اگر ثابت شود كه اروپا در حفظ «تنها دستاورد ديپلماسي چند‌جانبه اروپا در دو دهه گذشته» ناتوان است، عملا فرصت خود را براي تبديل شدن به يك بازيگر راهبردي در معادلات بين‌المللي از دست خواهد داد.

گام چهارم ايران در كاهش تعهدات هسته‌اي‌اش با واكنش گسترده‌اي از طرف شركاي باقي مانده در برجام مواجه شده است. چرا اين گام خاص و وقوع آن در تاسيسات فردو تا اين حد با واكنش مواجه شد؟

فردو داراي سابقه تاريخي مشخصي است. تاسيسات فردو بعد از آغاز بحران پرونده هسته‌اي ايران ساخته شده است و دولت‌هاي غربي بودند كه پيش از بهره‌برداري از اين مركز، از آن پرده‌برداري كردند. به اين دليل كه هنگام رونمايي از اين تاسيسات، تسليحات نظامي مناسب در غرب براي تخريب يا آسيب رساندن به اين تاسيسات وجود نداشت، اين تصور پديد آمد كه اين تاسيسات براي ايران آغاز يك جهش به سمت هدف ادعايي توليد سلاح‌هاي هسته‌اي است. در دوره رياست‌جمهوري باراك اوباما، ارتش امريكا يك سلاح ويژه به هدف اختصاصي حمله احتمالي به فردو توليد كرد؛ بمبي كه از آن با عنوان MOB يا Massive Ordinance Bomb ياد مي‌شد و دولت دونالد ترامپ هم آن را به صورت ميداني در افغانستان مورد آزمايش قرار داد. درنتيجه اين تحولات، در حال حاضر تصور مي‌شود كه اگر تصميمي براي حمله به فردو اتخاذ شود، تنها كشوري كه امكانات نظامي كافي براي حمله يا آسيب به آن را دراختيار دارد، فقط امريكا باشد در نتيجه براي كشورهاي ديگر جهان اين تاسيسات از اهميت مجزايي برخوردار هستند. براي ... [رژيمي] مانند اسراييل مفهوم فردو با ديگر مراكز هسته‌اي ايران متفاوت است و با توجه به نفوذي كه اسراييل در رسانه‌هاي بين‌المللي دارد، از اقدام ايران در فردو به گونه‌اي متفاوت برداشت خواهد شد.

چهارشنبه خبري منتشر شد در مورد لغو مجوز دسترسي از يكي بازرسان آژانس بين‌المللي انرژي اتمي توسط ايران كه دلايل آن نيز توسط مقام‌هاي مسوول در ايران توصيف شد. با توجه به ادامه اجراي گام‌هاي تقابلي ايران در چارچوب برجام و تغيير مديريت پيش رو در آژانس، تصور مي‌كنيد كه روابط ايران با آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به كدام سمت ميل مي‌كند؟

به نظر مي‌رسد كه مي‌توان از اين تحولات، تفسير كرد كه موج جديدي از دعواهاي فني و سياسي ميان ايران و آژانس در راه است. به هر تقدير چنين رويدادهايي باعث نگراني زيادي مي‌شوند. ايران همواره گفته است كه به دليل آنكه چيزي براي مخفي كردن ندارد مشكلي هم براي شفافيت و دسترسي آژانس ندارد و بزرگ‌ترين مشكلي كه با آژانس داشت، مرتبط با ابعاد ادعايي فعاليت‌هاي گذشته ايران بود كه بر اثر برجام اين پرونده هم كاملا حل و فصل و مختومه شد. به نظر مي‌رسد كه به دليل اسناد هسته‌اي كه اسراييل از ايران به دست آورده...

ادعا مي‌شود كه از ايران به دست آورده است...

بله، اسراييل ادعا مي‌كند كه اسنادي هسته‌اي از ايران به دست آورده و در اختيار آژانس گذاشته است. در هر حال، اسراييل سعي مي‌كند كه در رابطه ايران و آژانس بحران‌هايي را ايجاد كند. هدف از اين اقدامات هم از بين بردن برجام است به شكلي كه اين نيروها اميدوارند از اين طريق، نه تنها برجام را از بين ببرند، بلكه تقصير آن را هم به گردن ايران بيندازند. به هر حال رييس جديد آژانس هم كه ظرف چند هفته آينده كار خودش را شروع خواهد كرد، موضع سرسختانه‌تري نسبت به ايران دارد. در همين مجموعه تلاش‌هايي كه از سندهاي ادعايي سرچشمه گرفته است، آژانس اخيرا مدعي شده كه آثار اورانيوم و مواد راديواكتيو در تاسيساتي در تورغوزآباد پيدا كرده است كه به نوعي بيانگر آغاز شكلي از تنش‌ها در روابط تهران و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي است.

فكر مي‌كنيد اين رويدادها در سرنوشت برجام چه اثري خواهد داشت؟

به هر حال به نظر مي‌رسد كه شرايط براي تهران در حال سخت‌تر شدن است، از يك سو كارگروه اقدام مالي (FATF) تهديد كرده است كه اقدامات تقابلي عليه ايران را مجددا احيا كند، احتمال تيرگي در روابط تهران و آژانس بين‌المللي انرژي اتمي و ادعاهاي جديد در مورد برنامه هسته‌اي ايران قوت گرفته است و همزمان با همه اين مسائل سه كشور اروپايي شريك برجام، هنوز از اهرم برجامي خود براي اجراي روند حل اختلاف كه نهايتا بعد از چندماه در صورت حل نشدن به شوراي امنيت و احياي قطعنامه‌هاي شوراي امنيت عليه ايران منتهي مي‌شود، استفاده نكرده‌اند و احتمال زيادي وجود دارد كه در ادامه مسير به اين اهرم متوسل شوند. همه اين مسائل در مجموع نشان مي‌دهد كه اگر به سمت يك توافق محدود ميان تهران و طرف‌هاي ديگر براي حفظ برجام پيش نرويم، احتمال آن وجود دارد كه كل برجام از هم بپاشد و وضعيت به مراتب از وضعيت فعلي پيچيده‌تر و خطرناك‌تر شود.

 

نظرات
ADS
ADS
پربازدید