به گزارش اتاق خبر، در همين حال، بهرغم اتهامزنيهاي غرب و عربستان سعودي به ايران، وزير نفت با «دوست»خواندن وزير جديد انرژي عربستان، تلاش ميکند فصل تازهاي را دستکم در روابط مبتني بر نفت و انرژي با عربستان سعودي آغاز کند. اما آيا عربستان نيز خواهد توانست سياستهاي خود را مانند ايران بر مبناي دوستي منطقهاي تعريف کرده و بازار انرژي را از بيثباتي نجات دهد؟ «آرمانملي» در همين باره با محمد غرضي- وزير اسبق نفت- گفتوگو کرده است که در ادامه ميخوانيد.
وزير نفت تاکيد کرده است که بازار نفت و انرژي بايد غيرسياسي باشد؛ ارزيابي شما چيست؟
بله چنين صحبتي در طول سالهاي متوالي وجود داشته که بازار انرژي بايد خارج از اقتدار سياسي بلوکهاي مختلف جهاني اداره شود. اما آنچه عملا رخ داده اين است که حاکميت مصرفکننده بر توليدکننده ظرف 100 سال شکل گرفته است. هميشه مصرفکننده خود را به توليدکننده تحميل کرده و هرگز ارزش يک بشکه نفت مطابق با واقعيت نبوده بلکه همواره تحت تاثير فشارهاي سياسي، جنگهاي متوالي، گروکشيهاي وسيع عليه توليدکننده بوده است. لذاست که اين دعايي است که مستجاب نشده و هر زمان که توليدکننده موقعيتي پيدا کرده که توانايي احقاق حق خود را داشته، مصرفکننده غوغا به راه انداخته است. در نتيجه اين جنگ ميان توليدکننده و مصرفکننده بيش از 100 سال است که ادامه دارد.
اين روند در گذشته چگونه جريان داشته است؟
جنگهاي جهاني اول و دوم نيز براي رسيدن به سرزمينهاي نفتخيز مثل قفقاز، ايران و خاورميانه در گرفته است. تاريخنويسان و سياستمداران مايل نيستند اين حرف را بزنند اما در واقع، آلمانها ميخواستند به نفت قفقاز برسند. جنگ دوم جهاني که تمام شد، ايران و عراق سهم انگلستان شدند و عربستان هم به آمريکا رسيد. پس از آن هم، کودتاي 28 مرداد عليه جريان توليدکننده رخ داد و دولت مصدق که توليدکننده بود توسط مصرفکننده يعني انگلستان و آمريکا برانداخته شد. چه کسي ميتواند اين حرفها را فراموش کند؟ انقلاب ايران وضعيت را به دست توليدکننده داد و توانست قيمت نفت را از دلار تکرقمي به بيش از 10دلار برساند. به تدريج کمبود نفت در بازار جهاني، قيمت را به 30 و 40دلار افزايش داد. اما ملاحظه ميکنيد که همچنان قيمت نفت تحت فشار مسائل سياسي و نظامي است و اين روند دائم در حال تکرار است. همواره اين توليدکننده بوده که مورد بياحترامي، تعرض، کودتا و جنگ قرار گرفته است.
تحليل شما از اين گفته وزير نفت که عربستان در مورد حمله به آرامکو بزرگنمايي کرده، چيست؟
اعداد و ارقام توليد و مصرف، بيشتر در دست مصرفکننده است. در اين 40 سالي که من در اين زمينهها مطالعات مفصلي داشتهام اينکه چه ميزان نفت ذخيره شده، چه ميزان نفت و فرآورده توليد ميشود ابهاماتي وجود دارد. لذاست که هر شخصيتي به تناسب توانايي و اطلاعات خود، تفسير ميکند. اينکه ترامپ ميگويد ما اجازه نميدهيم قيمت نفت به 100دلار برسد پيداست که مصرفکننده دارد سياستگذاري توليد و مصرف را در دست ميگيرد. صحبت جناب زنگنه هم جايگاه خود را دارد مبني بر اينکه اين حمله به تاسيسات آرامکو را بهگونهاي بزرگنمايي کنند که تجمعي از مصرفکنندگان به ايران، يمن، عراق و سوريه فشار وارد کنند. يک موقعيتي اگر پيدا شود که حرفها بر اساس واقعيت توليد و مصرف باشد ميشود سياستهاي بازار نفت را از دست مصرفکننده خارج کرد و دستکم توليدکننده هم تواني براي احقاق حق خودش داشته باشد.
مقامات ايراني از جمله وزير نفت و رئيس مجلس اعلام کردهاند از سوي ايران، مشکلي با عربستان وجود ندارد. وليعهد عربستان نيز راه ديپلماسي را ترجيح داده است. به نظر شما اين روند ميتواند نتايج مثبتي را براي بازار انرژي در پي داشته باشد؟
هميشه منطقه خاورميانه از ناحيه مردم و ساکنان منطقه به دنبال صلح، برادري و برابري بوده است. براي مثال بنده روابط بسيار نزديک و خوبي با زکي يماني که 24 سال وزير نفت عربستان بود داشتم؛ به حدي که با هم توافق کرديم براي اينکه قيمت نفت روي 30دلار بماند، هشت ميليون بشکه از توليد روزانه اوپک کاسته شود که رقم بسيار بزرگي در تاريخ نفت بود و هرگز اتفاق نيفتاده بود. اوپک در آن زمان روزانه 24 ميليون بشکه توليد ميکرد؛ عربستان در آن زمان توليد خود را از 5/10ميليون به 5/5ميليون بشکه رساند و ما هم به 5/2ميليون بشکه رضايت داديم و قيمت نفت در آن چهار سالي که من وزير نفت بودم روي 30دلار ماند؛ جنگ هم خيلي خوب اداره شد و کيفيت سياست توليد و مصرف در يک مدت کوتاه چهار پنج ساله بسيار مناسب بود. اما سياستهاي کساني که خود را قدرت ميدانند نظير انگلستان، آمريکا و ديگران، نه تنها هرگز اجازه نميدهد ملتها به هم نزديک شوند بلکه دولتها را هم در تخاصم قرار ميدهند. گاهي قدرتهاي سياسي مطامع خود را در زبان سياستمداران منطقه قرار ميدهند و جنگها و گرفتاريها به وجود ميآيد. مقاومت منطقه سبب شده سياست «اختلاف بينداز و حکومت کن» و جنگافروزي آنها کمکم نفسهاي آخر را بزند. ملاحظه ميکنيد که آمريکاييها از حضور نظامي در خاورميانه، اقيانوس هند، درياي عمان و خليج فارس ابا ميکنند و دليل آن هم اين است که گرفتار مشکلات زيادي از قبيل طالبان و مسائل گذشته هستند. اينها مقداري رنگ نظاميگري تحميلي بر خاورميانه را کمتر کرده است اما هنوز سياستمداران همسايه به هم نزديک نشدهاند. زماني هم که ميخواهند به هم نزديک شوند، نميگذارند. زماني به اتفاق مرحوم آقاي هاشميرفسنجاني در پاکستان بوديم و ملکعبدا... هم در آنجا بود. وقتي اين دو نفر ميخواستند سوار اتومبيل شوند، ملکعبدا... پياده شد و به آقاي هاشمي احترام کرد و او را سوار کرد و رفتند. بعد آقاي هاشمي به من گفتند که ملکعبدا... گفته است: البته احترام شما واجب است اما اين کار من به اين معني بود که به آمريکاييها و اروپاييها بگوييم که شما نميتوانيد بين ايران و عربستان جنگ ايجاد کنيد. حالا هم وزراي نفت اين حرفها را ميزنند اما آمريکاييها به اينگونه روابط رضايت نميدهند.