به گزارش اتاق خبر، به نقل از شرق، بالاخره انسانها حتی اگر در نقطه مقابل هم نیز باشند باز هم اشتراکاتی دارند، هیچوقت اشتراکات به صفر نمیرسد. بهنظر من مهمترین کار برای یک سیاستمدار این است که روی نقاط مشترک تکیه کند و آنها را توسعه دهد والا اگر بخواهیم روی نقاط اختلافی تمرکز کنیم، هیچ زمینهای برای همکاری باقی نمیماند».
دی ماه 96 باربارا اسلاوین روزنامهنگار مشهور آمریکایی و عضو ارشد شورای آتلانتیک در گفتوگو با ایلنا درباره علت عدم محبوبیت ترامپ در آمریکا با وجود دستاوردهای اقتصادی و عملیشدن وعدههای انتخاباتیاش گفته بود: «ترامپ به این دلیل به عنوان رئیسجمهوری آمریکا انتخاب شد که بسیاری از مردم آمریکا هیلاری کلینتون را به دلایل مختلفی دوست نداشتند و ترامپ همانند احمدینژاد خود را به عنوان قهرمان آمریکاییهای فراموششده معرفی کرد.
واشنگتنپست هم همان سالها در گزارشی درباه تحلیل انتخابات آمریکا نوشته بود: «ترامپ ورژن آمریکایی احمدینژاد است. پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا و گفتمان او و روش معرفیاش به دنیا، مخاطبان را به قیاس جالبی وامیدارد». روزنامهنگاران و شخصیتهای سیاسی خارجی بارها ترامپ را به پوپولیستهای تاریخ تشبیه کردهاند. این مقاله به روابط ایران و آمریکا بعد از انتخابات اشاره کرده و نوشته بود: «ترامپ به طرز دردناکی پوپولیست و غیرقابل پیشبینی است.او ورژن آمریکایی رئیسجمهور سابق ایران محمود احمدینژاد است».
از همان زمان که ترامپ تبلیغات انتخاباتیاش را شروع کرد مقایسه بین او و احمدینژاد آغاز شد؛ بین وعدهها و سبک و گفتارشان. هر دو را رؤسای جمهور جنجالی و تصمیمات آنی خوانده بودند، با این تفاوت که ترامپ همان ترامپ دوران تبلیغات ریاستجمهوری است اما احمدینژاد هیچگاه آنی نبود که در تبلیغات ریاستجمهوری بود.
10 روز نخست ریاستجمهوری ترامپ نشان داد که او همان ترامپ دوران تبلیغات است، فرمانهای اجرائیای را امضا کرد که بعدا به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. فرمانی چون ممنوعیت ورود شهروندان هفت کشور مسلمان که زندگی هزاران نفر در سراسر جهان را تحت تأثیر خود قرار داده بود. محمود احمدینژاد نیز هشت سال ریاستجمهوریاش را با تصمیمات و مواضع جنجالی و البته آنی سپری کرد تصمیماتی که برخلاف نظر کارشناسان امضا میشد و به اجرا درمیآمد، تصمیماتی چون انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور یا سهمیهایکردن بنزین؛ حتی پرداخت یارانه را نیز میتوان در زمره تصمیمات جنجالی رئیسجمهور سابق ایران دید. از سوی دیگر احمدینژاد و ترامپ در نادیدهگرفتن اعتراضات و منتقدان و مخالفان شبیه به یکدیگرند؛ احمدینژاد وزرای بسیاری را به دلیل انتقاد از عملکردش برکنار کرد و به انتقادات و هشدارهای کارشناسان نیز توجهی نمیکرد، او حتی مخالفان خود پس از انتخابات جنجالی سال 88 را خسوخاشاک خواند.
حتی گفته شده بود که شکل بهقدرترسیدن احمدینژاد در سال ۲۰۰۵ کاملا شبیه به رویکارآمدن ترامپ بوده است. واشنگتنپست نوشته بود که انتخابات ایران در سال ۲۰۰۵ دوقطبی شد و رأیدهندگان به دنبال تغییرات رادیکال نبودند. ۱۱ سال بعد در انتخابات آمریکا هم دقیقا همین اتفاق افتاد؛ درست مانند احمدینژاد، ترامپ نیز رأی رأیدهندگان ضد سیستم را جلب کرد. گویا همین روش برای آمریکاییها برای کسب پیروزی در انتخابات کافی بود.