به گزارش اتاق خبر، به نقل از شهروند، در این راستا شرایط دولت روحانی و شخص محمدجواد ظریف را باید یک شرایط ویژه و خاص دانست، به این معنا که هم در داخل با هجمه و حملههای زیادی روبهرو هستند و هم با طرفین خارجی خود درگیرودار شدید هستند. فرازونشیب حول محور دیپلماسی ایرانی در بسیاری جاها و همچنین ترسیم واقعیتی از آینده آن بسیار سخت و میتوان ادعا کرد که غیر ممکن است. رحمان قهرمانپور در گفتوگو با «شهروند» مهمترین چالش پیش روی سیاست خارجی ایران را مبارزه با تحریمها میداند که همین رویکرد میتواند اتفاقات زیادی را برای تیم دیپلماتیک ایران در سال آینده به همراه داشته باشد. در این گفتوگو مهمترین مسائل سیاست خارجی و منطقهای سال آینده را بررسی کردهایم که از نظر میگذرد.
از نگاه شما خبرسازترین شخصیت بینالمللی سال گذشته کیست؟
معتقدم که دونالد ترامپ در این عرصه از همه پیشی گرفته است؛ سال گذشته به مانند سال ٩٦ همچنان شاهد توییتهای جنجالی رئیسجمهوری آمریکا در مورد مسائل بینالملل بودیم؛ چنانکه او از طریق شبکه اجتماعی بسیاری از سیاستهای خود در عرصه داخلی آمریکا و همچنین عرصه بینالملل را مطرح میکرد؛ تصمیماتی که بعضا باعث ایجاد شوک در داخل آمریکا و عرصه بینالملل میشد. یکی از اقدامات حاشیهساز ترامپ تصمیم این دولتمرد آمریکایی مبنی بر خروج آمریکا از تعدادی از پیمانهای بینالمللی بوده است که در این ارتباط میتوان به موضوع خروج آمریکا از برجام اشاره کرد. سال ٩٧ همچنین شاهد درگیریهای تجاری بین آمریکا و چین و برخی از کشورهای اروپایی بودیم و این به تصمیم ترامپ مبنی بر اعمال تعرفه بر روی برخی از کالاهای صادراتی این کشور به آمریکا برمیگردد. همچنین در این سال در چارچوب سیاستهای خصمانه ترامپ در ارتباط با موضوع مهاجران شاهد این بودیم که او در مقطعی اقدام به جداکردن فرزندان مهاجران غیرقانونی لاتینتبار از والدینشان کرد که این موضوع با واکنشهای متعددی در داخل آمریکا و جامعه بینالملل مواجه شد؛ چنانکه ترامپ مجبور شد درظاهر از این تصمیم خود تا حدودی عقبنشینی کند.
آیا ایران همچنان یکی از موضوعات مهم آمریکا در خاورمیانه است؟
مهمترین دغدغه ایالات متحده در خاورمیانه امنیت اسراییل است اما با توجه به نفوذ لابی یهودی در ساختارهای آمریکا مهار ایران جزو سیاستهای دایمی کاخ سفید بوده است که در دولتهای مختلف آمریکا به شکلهای مختلفی دنبال شده است و سیاست مهار ایران در دولت ترامپ شکل تهاجمیتری به خود گرفته است. با تهاجمیترشدن رویکرد کاخ سفید علیه ایران، اختلافات اروپا و آمریکا درباره کشورمان هم افزایش یافته است که به خاطر وضعیت خاص خاورمیانه و ضعف درونی اتحادیه اروپا است. بحران سوریه موجب شده تا اتحادیه اروپا در دو مسأله آوارگان و تروریسم بشدت آسیبپذیر شود؛ بنابراین اروپاییها به هر دری میزنند تا این مسائل حل شود. یکی از بازیگرانی که میتواند به اروپا کمک کند، ایران است؛ به عبارت دیگر نقش ایران در خاورمیانه آنچنان برجسته است که اروپا نمیتواند تهران را نادیده بگیرد یا آنکه این نادیدهانگاری موجب صرف هزینههای بیشتری برای اروپا میشود.
مهمترین چالش پیش روی ایران در سال جدید برای دستگاه دیپلماسی چه خواهد بود؟
مقابله با تحریمهای آمریکا مهمترین چالش وزارت امور خارجه در سال ٢٠١٩ خواهد بود. در همین چارچوب دستگاه دیپلماسی کشور باید از امکانات دیپلماسی عمومی، چندجانبه و دوجانبه برای کاهش اثرگذاری تحریمها و متقاعدکردن دیگر کشورها جهت ادامه همکاری با ایران استفاده کند. درواقع دستگاه دیپلماسی کشور از اواخر خرداد ماه سال ١٣٩٨ با چالش عمدهای در راستای متقاعدکردن کشورها برای ادامه همکاری اقتصادی با ایران مواجه خواهد شد، البته در این راستا باید دید که ترامپ نیز چه تصمیمی در این چارچوب خواهد گرفت.
برخی معتقدند خروج آمریکا از سوریه میتواند منجر به رقابت و سپس منازعه ایران و روسیه شود؛ نظر شما در این رابطه چیست؟
ایران، روسیه و ترکیه در چهارچوب توافق آستانه فعلا با یکدیگر همکاری میکنند و تاکنون علامتی دال بر اینکه بخواهند از این محور خارج شوند، دیده نشده است. بنابراین حداقل تا یکی دو ماه آینده بعید میدانم چنین اتفاقی رخ دهد. در اینکه این سه کشور در مورد کردها، ماندن یا نماندن بشار اسد یا قانون اساسی آینده سوریه اختلاف نظر دارند، تردیدی نیست اما به هر حال پذیرفتهاند که با وجود این اختلافات، در چهارچوب محور آستانه با یکدیگر همکاری کنند و این همکاری تا الان نتایج چشمگیری داشته است؛ از جمله حل مسأله ادلب و کاهش تنشها. لذا به نظر می رسد که فواید ماندن این سه کشور در این توافق بیشتر از فواید خروج از این محور باشد. با ابهامی هم که در مورد نحوه خروج آمریکا از سوریه وجود دارد، به نظر میرسد که همچنان این محور به فعالیتهای خودش ادامه بدهد.
تا چه اندازه با این مسأله موافقید که اروپا منتظر نظر و موافقت آمریکا با SPV برای اعلام و اجرایش است؟
تصویب CFT و پذیرش FATF از سوی ایران مهم است. معتقدم برای اجراییکردن مکانیسم مالی میان ایران و اروپا نیاز است تا این لوایح چهارگانه به تصویب رسیده و اجرایی شود؛ در غیر این صورت شرکتها و موسسات کوچک هم نمیتوانند با ایران وارد تعامل شوند، بنابراین موافقت آمریکا با این مکانیسم تنها فاکتور تأخیر در اعلام و اجرای SPV نیست.
وضعیت برنامه موشکی ایران چه خواهد بود و اروپا در این ارتباط چه موضعی اتخاذ خواهد کرد؟
در اینکه اروپا مایل است موضوع موشکی ایران مورد مذاکره قرار گیرد، شکی نیست؛ اما میان اروپا و آمریکا در این مسأله اختلاف نظر وجود دارد. از دید اروپاییها موضوع موشکی باید جدای از برجام بررسی شود و ربطی به توافق هستهای ندارد. در واقع اروپا برای اینکه بتواند با ایران کار کند، خواهان این تمایز است؛ اما دولت ترامپ مایل است بحث موشکی نیز در مفاد برجام و توافق هستهای گنجانده شود زیرا از نظر آمریکا برنامه هستهای ایران ابعاد نظامی دارد اما اروپاییها میدانند که ایران تن به این نوع گفتوگوها نخواهد داد و لذا واقعبینانه است که این دو جدا از هم مطرح شود.
موضع اروپا در چه شرايطي به سوی حمايت از ايران پیش خواهد رفت؟
سياست يک امر برساختي است و نه ذاتي که بگوييم رابطه ما با اتحاديه اروپا ذاتاً خوب يا بد است اين در سياست خيلي کاربردي ندارد. روابط ما با اروپا يک امر برساختي است يعني اعتمادسازي يک امر زمانبر است. در طول زمان اعتماد ميکنيم و قاعدتاً اينطور نيست که يک طرف در اين فرآيند ٩٠درصد هزينه کند و طرف مقابل ١٠ درصد. البته اين هم به اين معنا نيست که بگوييم ما با اتحاديه اروپا برابريم. هر چه بگوييم برابر هم نيستيم ولي ٩٠ به ١٠ هم نيستيم؛ بنابراين معتقدم ما بايد به يک فرآيند بلندمدتي فکر کنيم که در آن پروسه هم آنها فعاليتهاي ما را ارزيابي ميکنند و هم ما ارزيابي ميکنيم؛ الان موضع ما درباره اتحاديه اروپا درباره برجام تابعي است از مخالفت اتحاديه اروپا با سياستهاي ترامپ. قاعدتاً اگر اتحاديه اروپا جور ديگري برخورد ميکرد ايران هم سياستش را تغيير ميداد. ايران بايد يک برنامه مشخص مورد اجماعي در سياست خارجي براي اعتمادسازي با اتحاديه اروپا داشته باشد و در اين روند اقدامات طرف مقابل را هم رصد کند و بر آن اساس سياست خود را به صورت پويا و ديناميک تنظيم کند.
در تحلیل مواضع اروپا و آمریکا در قبال خاورمیانه به کجا میرسیم؟ در واقع آیا میان این دو موضع مشترکی وجود دارد؟
آنچه که امروز براي اروپا اهميت بسيار دارد، جلوگيري از يک مشکل جديد در خاورميانه است. امروز تمام ترس اتحاديه اروپا اين است که يک سوريه يا عراق ديگر در خاورميانه شکل بگيرد و داستان سيل مهاجران و تهديدات تروريستي تکرار شود. امنيت اروپا ربط مستقيمي به امنيت خاورميانه دارد و بنابراين عمده تلاش اروپا اين است مبادا ایجاد محدودیت برای ایران به عنوان جزیره ثبات منطقه باعث شکل گرفتن بحرانهای و تهدیدات امنیتی جدید شود. چرا که اين تهديد امنيتي بيش از آنکه آمريکا را تحت تأثير قرار دهد اروپا را تحت تأثير قرار ميدهد. در واقع استمرار حيات اتحاديه اروپا تا حد زيادي به فقدان چنين تهديداتي وابسته است. شرايط امروز به گونهاي است که امنيت اروپا به مراتب بيشتر از سال ٢٠٠٣ به امنيت خاورميانه گره خورده و در چنين شرايطي اراده اروپا حتما بر جلوگيري از بروز چنين تهديداتي است. اما اينکه اروپا چه ميخواهد با اينکه اروپا چه به دست ميآورد، دو موضوع جداست و به مذاکرات اروپا با ايران و آمريکا بستگي دارد.