به گزارش اتاق خبر، به نقل از ساعت24،چشمهایی باز و گوشهایی تیز، این روزها نیاز اساسی کلیت جامعه ایرانی است و البته این نیاز برای مدیران و مسوولان و گروههای مرجع فکری بیشتر و ملموستر است. جامعه ایرانی باید با چشمهایی باز هر رخداد کوچک و بزرگ را درباره سه موضوع ببیند و البته خوب و با دقت ببیند و ان را به حافظهاش بسپارد تا درباره ان رخدادها با محوریت 4 موضوع اصلی تجزیه و تحلیل دقیق صورت پذیرد.
جامعه ایرانی در این روزهای سخت بهار 1397 باید گوشهایی تیزداشته باشد تا درباره سه مساله مهم و خواست مردم که در ادامه شرح میدهم هر چیزی که برزبان می آید را بشنود و آنها را در یادش نگه دارد تا بتواند مسیر برخی رویدادهای احتمالی را پیدا کند. این سه موضوع به شرح زیر هستند:
1- اتحاد یا افتراق
اگر بگوییم جامعه ایرانی به ویژه رهبران احزاب و گروههای سیاسی امروز بیش از هر زمان دیگری نیاز دارد که از تنشهای بیهوده دوری کند و نقاط افتراق را به حداقل برساند اغراق نکردهایم. تجربه نشان داده است جامعههایی که در روزهای دشوارتاریخ خود نتوانند میان خواستها و آرزوها و واقعیتهای موجود تعادل برقرار کرده و رهبران احزاب و گروههای سیاسی بدون توجه به منافع ملی بر طبل اختلاف بکوبند احتمال بدتر شدنش بیشتر خواهد شد. باید دید و شنید که در این دوران حساس ازتاریخ اقتصادی – سیاسی ایران کدام سخن و از سوی کدام سخنگوو کدام قلم از سوی کدام نویسنده قصد دارد اتحاد ایجاد کند و کدام یک در مسیر افزایش اختلافهاست. در گام دوم بایدکاری کرد که رفتار وگفتارهای در مسیر رشد اتحاد تشویق شود و کسانی که عامدانه قصد تفرقه دارند را باید منزوی کرد.
2- داستان تحریم
این یک واقعیت اجتنابناپذیر است که امریکا به عنوان یک کشور ضد ایران و دارای قدرت درجه یک دراقتصاد و سیاست جهانی بازگشت رژیم تحریمها را در دستور کار قرارد داده است. مطابق با آنچه که رییسجمهور این کشور تصریح کرده است حداکثر تا 18 تیرماه 1397 نخستین مرحله از تشدید قانون تحریمهای نخستین و اولین اجرایی میشو. روز 18 اردیبهشتماه گذشته بود که دونالد ترامپ تصریح کرد سختترین تحریمهای تاریخ را به اقتصاد ایران تحمیل خواهد کرد. متاسفانه و به دلایل گوناگون که شرح آنها در این نوشته کوتاه میسور نیست بلافاصله پس از بیان برگشت رژیم تحریمهای امریکایی شمار قابل اعتنایی از شرکتهای بزرگ خارجی اعلام کردند از ترس جریمهها و تحریمهای امریکایی بازار ایران را ترک میکنند. در شرایط فعلی گوشهایی تیز میخواهیم که هر حرف و سخنی که در باره موضوع تحریمها در داخل و خارج بیان می شود را خوب بشنویم و آنها را در کانون توجه و آنالیز قرار دهیم. باید بتوانیم میان سخنان و حرفهایی که زیان تحریمها را بیشتر میکند و سود چندانی ندارد و حرفها و سخنانی که راه را برای کاهش آثار تحریم هموار میکند تمایز قایل شویم. باید ببینیم کدام افراد و احزاب و شخصیتهای سیاسی و اجتماعی نوشتههایی در مسیر افزایش اثار و پیامدهای تحریم دارند و کدام افراد و گروهها با نوشتههایشان در مسیر کاهش آثار تحریم هستند. باید شنید و دید که آدرسهای اشتباه داده و شود و آنگونه نباشد که بگویند و بنویسند تحریم اثر ندارد و یا از آن سوی بام افتاده و سقوط اقتصاد را بر اثر تحریم بر سر هر کوی و برزن داد بزنند. باید کلام و قلم واقعی درباره آثار برگشت رژیم تحریمها را شناسایی و تا جایی که ممکن است آگاهیهای موثر به ارکان جامعه داده شود.
3- توفان ارزی
از زمستان 1397 انگار معلوم بود که توفان ارزی در راه است. دولت و بانک مرکزی تلاش کردند با بخشش و ریختن دلار در بازار با قیمتهای پایینتر از قیمت بازار مردم را متقاعد کنندکه تلاطم در بازار ارز پدیدار نمیشود. در همه زمستان 1396 شاهد فروش هر دلار به نرخ 4800 تومان بودیم و چند روزی در شروع سال تازه نیز بازار ارز آرام بود اما چند روز نخست تعطیلات که سپری شد انگار آتش به هیزم خشک و مستعد ارز انداخته باشند بازار ارز شعلهور شد و دلار بیمهار بالا رفت. سیاستهای تازه بانک مرکزی برای مهار تورم دلار نیز از فروردین ابلاغ و اجرا شد تا تلاطم بازارارز مهار شود. در حالی که به گفته مقامهای دولتی بازار ارز آرام شده است اما در جریان عملشاهد انشقاق واقعی میان ارز دولتی و ارز آزاد هستیم. دولت و بانک مرکزی اصرار دارند که همه نیازهای بازار با دلار 4200 تومانی را میتواند تامین کند و تا امروز نیزبر سر این حرف خود ایستاده است. نتیجه این سیاست صف طولانی تقاضای ارز برای واردات است که موجب شده ثبت سفارش برای واردات 2 برابر 2 ماه نخست پارسال شود. از طرف دیگر صادرکنندگان و دارندگان ارزهای معتبر نیز حاضر نیستند دلارهای خود را 60 درصد زیر قیمت بازار عرضه کنند و احتکار دلار روندی فزاینده دارد. اما آثار و پیامدهای سیاستهای تازه ارزی در تغییرات قیمت کالاها و خدمات بازتاب داشته و به مرور خود را آشکار میکند. تولیدکنندگان میگویند هزینه تولید افزایش یافته است و نمیتوانند با قیمتهای پارسال کالا تولید کنند و از عرضه کالاهای در انبار مانده نیز تا ثبات بازار اجتناب میکنند، امادولت اصرار دارد که باید قیمتها تثبیت شده و رییسجمهور ایران دستور داده است که کالاهای موجود در انبارها به بازار عرضه شوند. این وضعیت موجب شده است بازار کالا و پول و سرمایه که ارتباطی وثیق با هم دارند به عدم تعادل برسند. جامعه گوشهایی تیز و چشمهایی باز میخواهد که این تحولات در بازار ارز و کالا را دنبال کند و واقعیتها را از گزافهگویی و کمگویی تشخیص دهد و بر اثر این دقتها راه را برای تجزیه و تحلیل دقیقتر مسایل هموار سازد.
خواست مردم
جامعه ایران یک واقعیت انکارناشدنی دارد که 80 میلیون ایرانی ساکن آن بخش عمدهای از این واقعیتها را تشکیل میدهند. از طرف دیگر جامعه ایرانی به لحاظ سطح درآمد وثروت و سطح خواستها و تمایلات گروههای گوناگونی دارد. اکثریت مردم ایران اما سطح توانایی مالی، قدرت خرید و پسانداز در اندازههای ضعیف ارزیابی میشوند و 3 موضوعی که در بالا تشریح شد زندگی آنها را سخت میکند. در این شرایط است که باید با گوشهایی تیز و چشمهایی باز تحولات را شنید و دید و خواست عمومی منطبق با نیازهای واقعی مردم را تشخیص داد و آنها را در کانون توجه قرار داد. هر گونه سستی و گمراهی در مسیرشناسایی نیازهای واقعی جامعه میتواند دردسرساز باشد.