کشور ایران به عنوان یکی از مناطق خشک و کمآب، پس از انقلاب و بهخصوص در دهه ۷۰ با طرحی فوری، ساخت صدها سد را برای مهار آبها انجام داد؛ طرحی هیجانی و بیمطالعه که تا مدتی کوتاه توانست بر مشکل کمآبی پیروز شود؛ طرحی برای نگهداری منابع آب ایران در سالهای عطشناک دنیا که امروزه عملا بلای جان ایرانزمین شده است.
استفاده از آب به شکل بیرویه در کشاورزی و صنعت و احداث بیرویه سدها، مشکلی را پیش آورد که در سال ۱۹۹۸، ۲۸ کشور با آن روبهرو شدند؛ مشکلی که محسوسترین اثر ویرانگر آن، نابودی اکولوژیکی طبیعت و کاهش جدی پوشش گیاهی و بارشهاست.
کاهش موجودی آب برای هر نفر در سال به کمتر از ۱۰۰۰ متر مکعب نشانه بحران جدی آب است. سال ۱۴۰۰ سرانه آب هر ایرانی به حدود ۱۰۰۰ مترمکعب میرسد و این یعنی شروع یک فاجعه بزرگ.
با این حال رسما اعلام میشود که ۹۰ درصد آب در کشاورزی با کمترین بهرهوری به هدر رفته و مجوز ساخت نیروگاههای سیکل ترکیبی نیز بهعنوان قاتل منابع آب همچنان صادر میشود. بانک جهانی تاکنون با اجرای طرحهای آب، بیش از ۲۰ میلیارد دلار سرمایهگذاری کرده است؛ معاملهای بهعنوان سودآورترین تجارت آینده و بسیار دندانگیر، به ارزش ۱۰۰۰ میلیارد دلار.
درآیندهای نهچندان دور، کشورهای کمآب برای سیراب شدن باید هر آنچه را بانک جهانی تجویز میکند، بپذیرند. این، همان دیکتاتوری پنهان و شیکپوش و صلحدوست بانک جهانی است که در پشت قوانین تجارت بینالملل، قربانیان بیتدبیر و بدون برنامه و البته تشنه خود را به مذبح خواهد برد.
آیا نام ایران در ۱۰ سال آینده با جمعیت ۱۰۰ میلیون نفر و نیازمندی ۱۲ میلیارد متر مکعب آب شیرین، در فهرست ۶۰ کشور لمیزرع دنیا دیده میشود؟
انتهای پیام/