به گزارش اتاق خبر، به نقل از اتاق ایران، مرکز آمار ایران میگوید نرخ مشارکت اقتصادی زنان در 4 سال گذشته 4 درصد رشد کرده اما به گفته کارشناسان این به معنای افزایش سهم آنها از بازار کار نیست. آنقدر مشکلات پیش پای زنان زیاد است که خیلیها از شغل و حضور در جامعه پشیمان میشوند مانند بازرگانان زن. از تأمین مالی تا مشکل جور کردن وثیقه برای بانک. یلدا راهدار، رئیس سابق کمیسیون، رقابت، خصوصیسازی و سلامت اداری، عضو هیات نمایندگان اتاق ایران از مشکلات در عرصه کارآفرینی زنان میگوید.
در کانون زنان کارآفرین و بازرگان در دقیقاً چه کارهایی انجام میشود و چند عضو دارد؟
کانون زنان کارآفرین پیگیر مسائل صنف زنان در حوزههای کسب و کار است که در اتاقهای بازرگانی استانها شعبه دارد. این شعب هم به هم وصل میشوند و کانون ملی زنان کارآفرین و بازرگان را تشکیل میدهند. این کانون پانزده شعبه استانی و چیزی در حدود 1500 تا 1700 عضو زن دارد. حل و فصل مشکلات زنان کارآفرین و مسائلی که آنان در دستگاههای اجرای با آن مواجهاند و همینطور مشاوره و کمک در سفرهای خارجی و حضور در جوامع بینالمللی، برگزاری نمایشگاهها و پیگیری درخواستها و مطالبات جزء وظایف و کارهای کانون زنان کارآفرین و بازرگان است.
صرفاً زنان بازرگان میتوانند عضو این کانون شوند یا زنانی که دارای کسب و کار خرد هم هستند میتوانند؟
همه افرادی که کارت عضویت یا کارت بازرگانی دارند و درواقع هر کس که فعال اقتصادی باشد میتواند عضو کانون زنان بازرگان شود. البته زنان نباید الزاماً بازرگان باشند و محدودیتی در عضویت نداریم حتی زنانی که دارای کسب و کار خرد و دارای کارت بازرگانی هستند، میتوانند عضو این کانون شوند.
شما به شعب استانی اشاره کردید به جز تهران که قاعدتاً باید جزء فعالترین شعبه باشد، شرایط در 14 استان دیگر چگونه است؟
تهران، شیراز، مازندران، بندرعباس، کاشان و آبادان اینها جزء فعالترین شعب استانی کانون هستند. هر پانزده شعبه استانی که به کانون اصلی و مرکزی متصل هستند گزارش کارهایشان را برای هیات رئیسه ارسال میکنند.
مشاوره و کمک به حضور زنان در حوزه بینالمللی هم جزئی از وظایف کانون است. آیا به حال موردی بوده که زنان بازرگان و کسانی که کسب و کاری دارند برای خروج از کشور و حضور در نمایشگاهها و سمینارها با مشکل ممنوعالخروج بودن مواجه شوند؟
تا به حال به چنین موردی در کانونها برنخوردیم چون کسانی که عضو کانون میشوند به سطحی از استقلال و بلوغ رسیدهاند که دیگر با چنین مشکلاتی مواجه نمیشوند. من از سال 1388 با کانون زنان کارآفرین همکاری میکنم و تا به امروز موردی نبوده که مثلاً زنی بگویند اجازه همسر و یا پدر برای خروج از کشور ندارم. از طرف دیگر سن هم یکی از شروط داشتن کارت بازرگانی است و درواقع زنانی که به این مرحله میرسند از فیلترهای مختلفی عبور کردهاند. از طرف دیگر زنی که کسب و کار دارد از هویت اجتماعی هم برخوردار است و بعید به نظر میرسد مسائل اینچنینی سد راهش این افراد شود.
خانم راهدار گفتید که حل و فصل مشکلات زنان کارآفرین و بازرگان هم در کانون کارآفرینان بررسی میشود. در این سالهایی که عضو کانون بودید مهمترین و ملموسترین مشکل زنان در این حوزه را چه دیدید؟
مهمترین و اصلیترین مشکل، مربوط به تأمین مالی است. زنان بازرگان در این حوزه مشکلات زیادی دارند؛ چرا که بانکها به راحتی به زنان وام نمیدهند، به خصوص وامها متوسط و خرد. مثلاً صندوق کارآفرینی امید تمرکزش بر زنان آسیبپذیر است اما تمرکزی بر زنان کارآفرین و کسانی که میخواهند کسب و کاری راهاندازی کنند، ندارد. مشکل بعدی تأمین وثیقه است. دسترسی زنان ایرانی به وثایق بسیار سخت است. متاسفانه در عرف جامعه و خانوادههای ایرانی املاک و مستغلات به نام آقایان است. حتی زنانی که کسب و کار دارند هم در برخی مواقع املاک و حتی شرکتهای خود را به نام همسر و یا فرزندانشان ثبت میکنند. اگر زنی هم مجرد باشد خانوادهها ترجیح میدهند املاک را در اختیار پسر خانواده قرار دهند. در ضمانت هم شرایط به همین منوال است و اگر خانمی بخواهد ضامن داشته باشد، به سختی این کار انجام میشود؛ چرا که در این مورد هم عموماً دسته چکها در اختیار آقایان است البته به جز زنان فرهنگی.
نکته دیگر این است که اگر آقایان بخواهند ضامن زنی بشوند بسیار کم پیش میآید چون نگران هستند که مبادا زنان از پس پرداخت اقساط وام برنیایند بنابراین این موضوع برایشان ریسک دارد. این در شرایطی است که خود مسئولان بانکها میگویند خانمها نسبت به آقایان خوش حسابتر هستند. البته مساله مشکلات مالی و تأمین وثیقه فقط مربوط به زنان ایرانی نیست. من در سیمنارها و نشستهای بینالمللی زیادی که حضور داشتم در حاشیه این نشستها هنگامی که زنان دور هم مینشینند و از مشکلات و تجربههای خود صحبت میکنند، دسترسی به منابع مالی مهمترین مشکل مشترک زنان بازرگان در بیشتر کشورهاست.
درباره مواجهه دستگاههای دولتی و اجرایی چطور؟ تا به حال با موردی برخورد کردید که نشانهای از تبعیض میان زنان بازرگان با مردان هم صنفشان باشد؟
به طور کلی نمیتوان منکر این مساله شد؛ اما من این را به همه دستگاهها و همه زنان عمومیت نمیدهم. زنام هرچقدر توانمندتر و با اعتمادبه نفستر باشند به راحتی میتوانند از سدهای زیادی که جامعه مردسالار پیش رویشان قرار داده عبور کنند. اما متاسفانه ما زنان هنوز نتوانستیم توانمندیهایمان را ثابت کنیم.
بر اساس گفتههای شما بخشی از مشکلات زنان بازرگان بیرونیست و به بحث تأمین مالی بازمیگردد که ارتباط مستقیمی با توانمندی ندارد، دقیقاً منظور شما از اینکه زنان نتوانستند توامندی خود را ثابت کنند چیست؟ آیا این هم به قوانین و مقررات بازمیگردد؟
ببینید! برایتان مثالی میزنم. در بحث مذاکره هم زنان بازرگان و کارآفرین مشکلاتی دارند. مثلاً خیلی از زنان در فنون مذاکرده کردن و همینطور برقراری ارتباطات اجتماعی ضعف دارند. این هم باز به دلیل مردسالار بودن جامعه ما است. آقایان از سنین پایین به نوعی تمرین مذاکره و ارتباطات اجتماعی میکنند چرا که از همان زمان یا بیشتر در اجتماع رفتوآمد دارند و یا اینکه از نوجوانی دارای شغل هستند. اما متاسفانه دختران ما به دلیل محدودیتهای فراوان از این مزیت برخوردار نیستند این موضوع حتی درباره خانوادههای تحصیلکرده هم صادق است که محدودیتهایی را برای زنان ایجاد میکنند. در نتیجه زنان ایرانی کمتر یاد گرفتند تا در مذاکرههای اقتصادی و تجاری دست بالا را داشته باشند.
درباره خود شما چطور؟ تجربه خودتان از این محدودیتها چگونه است؟
من تقریباً سال 1378 اولین شرکتم را ثبت کردم. آن سالها مباحث کارآفرینی مثل امروز اهمیتی نداشت و اصلاً در ایران تعریف نشده بود. من هم یک دختر تازه فارغالتحصیل شده بودم که با مقاومتهای زیادی برای ورود به عرصه تجارت مواجه شدم. البته این مقاومتها هیچ کدام سبب نشد تا از راهی که انتخاب کردم بازگردم و منصرف شوم. اما در حال حاضر نگاه جامعه به این موضوع بسیار فرق کرده و تعداد فعالان اقتصادی زن روز به روز در حال افزایش است. این زنان تیر و ترکشهای زیادی در مسیر راهشان خوردهاند و من هم به عنوان عضو کوچکی از آنان سعی کردم تا صدای زنان را از هر تریبونی که شده به گوش جامعه برسانم. هرچند اعتقاد دارم برای دسترسی پیدا کردن زنان به پستهای مدیریتی بالا محدودیتهای زیادی دارند. من خودم شخصاً بارها در همه سخنرانیها و نشستهای خصوصی و استانی و کشوری از دولتیها درخواست کردم که از زنان در پستهای مدیریتی استفاده شود، این مطالبه همه زنان است اما متاسفانه به درخواستها دیر پاسخ داده میشود؛ شاید به این دلیل که جامعه هنوز نمیتواند بپذیرد که مدیریت کلان یک بخش مهم در کشور بر عهده یک زن باشد و نکته دوم اینکه خود زنان هم در برخی مواقع احساس محدودیت میکنند و برای رسیدن به جایگاههای بالا تلاش زیادی نمیکنند.
شما میگویید از دولتیها درخواست کردید که پست مدیریتی به زنان داده شود؛ اما در بخش خصوصی میبینیم که تعداد زنان بسیار کمتر از مردان است و اصلاً قابل مقایسه نیست. از آن مهمتر هیچ زنی هم عضو هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران که نماینده و نمود بخش خصوصی است وجود ندارد. چرا این درخواستها و تلاشها را از بخش خصوصی شروع نکردید؟
اتاقهای بازرگانی وجه دیگری دارد. البته در دوره هشتم نخستین دورهای است که تعداد زنان نسبت به دورههای قبل افزایش داشته است. تعدادشان 13 نفر در مقابل 400 مرد است. همین تعداد نشان میدهد ترکیب فضای کسب و کار هم در ایران مردانه است. اما در این دوره چندین نفر از خانمها عضو هیات رئیسه اتاقهای بازرگانی استانی هستند و یک زن هم رئیس اتاق بازرگانی اهواز است. اما اگر نتوانستیم در همین بخش هم جایگاه خوبی بدست بیاوریم؛ انتقاد اولم به خود زنان بازرگان است که به جای همافزایی دچار رقابت منفی شدهاند به همین دلیل است که تا به امروز نتوانستند در هیات رئیسه اتاق بازرگانی ایران جایگاهی پیدا کنند. البته آقایان هم به این موضوع و اختلافات دامن میزنند و از وجود چنین رقابت منفی میان زنان استقبال میکنند.
در کانون کارآفرینان و زنان بازرگان چه میزان به فعالیتهای خیریه و اجتماعی توجه دارید؟
در کانون ملی سعی شده تا زمان مشخصی به فعالیتهای اجتماعی زنان بازرگان اختصاص داده شود. البته این موضوع در کانونهای استانی نمود بیشتری دارد چرا که در کانون ملی شرایط و ظرفیت خاصی دارد و نمیتواند بر همه موضوعها تمرکز داشته باشد. اما امور خیریه و فعالیتهای اجتماعی جزء برنامههای ذاتی کانون زنان کارآفرین و بازرگان است.