Performancing Metrics

انسان ایرانی را بدون اغراق و شعار نشان خارجی ها دادم | اتاق خبر
کد خبر: 360779
تاریخ انتشار: 1 مرداد 1395 - 18:29
مرادی کرمانی مطرح کرد؛
مرادی کرمانی در مورد ترجمه کارهایش گفت: من انسان ایرانی را بی آنکه شعار دهم و اغراق کنم و بگویم ما بهتر از شما غیر ایرانی‌ها هستیم نشان دادم.

اتاق خبر: برنامه تلویزیونی کتاب باز با حضور هوشنگ مرادی کرمانی از شبکه نسیم پخش شد و این نویسنده پیشکسوت در این برنامه به سوالات امیرحسین صدیق مجری برنامه پاسخ گفت.

مرادی کرمانی در این برنامه گفت: مسأله کتاب هرجا مطرح شود من حضور پیدا می‌کنم و برنامه شما را دیدم و تحسین‌تان می‌کنم. در کشوری که کتاب تقریبا غریب است پرداختن به کتاب کار خوبی است.

نویسنده مجموعه داستان «ته خیار» در پاسخ به اینکه از چه زمانی نوشتن را شروع کرده، گفت: نوشتن این طور نیست که یک چیزی را بنویسی و چاپ شود یا از رادیو و تلویزیون پخش شود یا سینمایی بشود، این تاریخ نگارش من نیست در حالی که بعضی تاریخ نگارششان را این طور بیان می‌کنند. حتی انشانویسی در مدرسه هم تاریخ نگارش نیست. من از زمانی که خودم را شناختم که تقریبا چهار پنج ساله بودم، همان طور که در کتاب «شما که غریبه نیستید» بیان کردم، ذهن قصه سازی داشتم.

وی افزود: در روستایی بزرگ شدم که بین کوه و دره است و من با کوه، آسمان، پرنده، رود و گاو بزرگ شدم و برای همه این‌ها قصه داشتم. بنابراین پدربزرگم که قصه‌گوی خوبی بود، شب‌ها برایم قصه می‌گفت و وسط قصه خوابش می‌برد و من قصه را در ذهنم ادامه می‌دادم که گاهی خیلی تخیلی می‌شد. هواپیمایی از بالای روستای ما گاهی رد می‌شد و من تصور می‌کردم خلبان شیشه را پایین می‌کشد و ستاره می‌چیند و به کمک خلبان تعارف می‌کند. خلاصه در کتاب «شما که غریبه نیستید» فقط نزدیک ۳۰۰ صفحه درباره همان روستای کوچک نوشته‌ام. زندگی و عزا و شادی  زندگی و کشاورزی و ... در میان روستا.

این نویسنده در بخش دیگری از سخنانش، به فعالیتش در یک کتابفروشی اشاره کرد و گفت: مدتی در کرمان در کتابفروشی تابان شاگرد کتاب فروش بودم. یک سری از کتاب‌های انبار کتابفروشی خیس شده بود ولی قابل خوانده شدن بود و من آن‌ها را جلوی مغازه با یک ترازویی که کنارم بود کیلویی ۱۰ تومان می‌فروختم.

مرادی کرمانی از اولین کتابی که خوانده نیز یاد کرد و گفت: اولین کتابی که خواندم راجع به زندگی در طبیعت بود. زیرا علاقه زیادی به طبیعت و چوپانی داشتم.

او در پاسخ به اینکه دلتان می‌خواسته عاشق شوید و عاشقتان شوند، گفت: نشد. آخر من ریخت عاشقان را نداشتم. هر چیزی که جلوی راه نویسندگی‌ام سبز شد قیچی‌اش کردم. در دانشگاه شریف با دانشجویان صحبت می‌کردم که پرسیدند چطور شد مطرح شدید و چرا دیگری نمی‌شود؟ گفتم من حس نمی‌کنم در کارم موفق شده‌ام چون به محض رسیدن به این فکر باید سقوط کنی و پایین بیایی ولی اگر به نظرتان آمد که من نویسنده موفقی بوده‌ام یک چیز است و آن است که هر چیزی که مانع نویسندگی‌ام شد، حتی عشق را قیچی کردم. من اهل درام نیستم و تلخ‌ترین حوادث زندگی‌ام را به نوعی شیرین نوشته‌ام. برای نویسنده شدن روی همه چیز پا گذاشتم.

مرادی کرمانی در مورد ترجمه کارهایش گفت: من انسان ایرانی را بی آنکه شعار دهم و اغراق کنم و بگویم ما بهتر از شما غیر ایرانی‌ها هستیم نشان دادم. بله من غیر ایرانی‌ها را راجع به ایرانی‌ها و فرهنگ ایرانی مطلع‌تر کردم.

منبع: مهر

95103

نظرات
ADS
ADS
پربازدید