به گزارش اتاق خبر، نسخه را تحویل پیشخوان میدهد. دقایقی درگیر خواندن است . ساعتهای زیادی است که سرپا ایستاده و گویا دیشب نخوابیده؛ زیر چشم هایش گود رفتهاند. نسخه کمی بدخط است. آهسته آهسته به سمت قفسههای دارو میرود. بعد از دقایقی کلنجار رفتن دارو را مییابد و به دست بیمار میدهد.پیرمرد لبخند میزند؛ حالا کمی روحیه میگیرد.دقایقی بعد مردی هراسان وارد داروخانه میشود. دارویی را روی میز پرتاب میکند. فریاد میکشد و نسخه پیچ را کلاهبردار میخواند. گویا دارو را کمی گرانتر به او فروختهاند. نسخه پیچ میگوید: «من بیتقصیرم جعبهها را قبل از افزایش قیمت دارو ساخته اند» هرچه برایش توضیح میدهد قانع نمیشود؛انگار عصبانیت مرد از جای دیگری نشأت گرفته. بعد از دقایقی کشمکش و دعوا میان صحبت هایشان به نسخه پیچ ناسزا میگوید و داروخانه را ترک میکند.داروخانه شبانه روزی است و در حوالی چند ساختمان پزشکان قرار دارد. حداقل 20 بیمار برای دریافت داروهایشان در داروخانه حضور دارند. نسخهپیچ داروخانه پشت پیشخوان ایستاده و فرد دیگری هم کنارش ایستاده و سلانه سلانه به سمت قفسهها میرود. حال جسمیاش خوب نیست.خیلی کم پیش میآید نسخه پیچها ساعتی 7 هزار تومان حقوق بگیرند. تعداد این افراد انگشت شمار است. آنهایی هم که این حقوق را دارند قول و قرارهایی با کارفرما دارند. اضافه کارمان را هم منصفانه حساب نمیکنند. در همه مکانهای دولتی برای اضافه کار به کارمندان یک و نیم تا دو برابر حقوق پول میدهند اما در داروخانه اینطور نیست. حقوق مان در زمان اضافه کاری هم همانند روزهای دیگر محاسبه میشود.
بعد از گذشت چند دقیقه داروخانه کمی خلوتتر میشود. از او میپرسم، آیا بیمار هستید؟ میگوید: «خیر. پاهایم بیحس شدهاند از 8 صبح تا الان سرپا بوده ام.»
اگر خودش هم از سختی کار خود نگوید با یک نگاه میتوان به آن پی برد. درباره حقوق و مزایای شغلش میپرسم.میگوید در محیط کار نمیتواند حرف بزند. به بهانه کاری از داروخانه بیرون میآید. میپرسم:آیا نسخه پیچها حق مرخصی رفتن ندارند؟ پاسخ میدهد: «داروخانهها ساعتی حقوق میدهند. صاحبان داروخانهها این کار را میکنند تا نسخه پیچها را همیشه در اینجا نگه دارند. میزان حقوقی که ساعتی میدهند هم بر اساس قوانین وزارت کار نیست از 3500 تومان شروع میشود تا 5000 تومان. خانم باورت نمیشود ما در اینجا حتی حق مرخصی نداریم یعنی اگر روزی مریض شویم از حقوق مان کم میشود.»
نسخه پیچ خیابان مطهری انگار دل پردردی دارد. ادامه میدهد: «خیلی کم پیش میآید نسخه پیچها ساعتی 7 هزار تومان حقوق بگیرند. تعداد این افراد انگشت شمار است. آنهایی هم که این حقوق را دارند قول و قرارهایی با کارفرما دارند. اضافه کارمان را هم منصفانه حساب نمیکنند. در همه مکانهای دولتی برای اضافه کار به کارمندان یک و نیم تا دو برابر حقوق پول میدهند اما در داروخانه اینطور نیست. حقوق مان در زمان اضافه کاری هم همانند روزهای دیگر محاسبه میشود.»از حرف هایش میفهمم که یکی از حرفهایترین نسخهپیچهای شهر است. 10 سال سابقه کار دارد و دورههای تکنیسین داروخانه را در دانشگاه شهید بهشتی زیر نظر بهترین پزشکها گذرانده. روزها در یکی از دبستانهای دولتی تدریس میکند و شبها نسخه میپیچد.
آیا برای شما که در این کار حرفهای هستید هم صاحب داروخانه امتیازی قائل نمیشوند؟
ما نسخه پیچها برای صاحب داروخانه تفاوتی نداریم. من نباشم یک تازه کار میآورند. تازه لازم نیست در آنصورت پولی هم به او بدهند. صاحبان داروخانهها فقط از نسخه پیچها بیگاری میکشند. بعضی از آنها حتی زرنگی میکنند و نیروی صفر را مجانی به کار میگیرند. زمانی که یک نیروی صفر به داروخانه برای کار میآید صاحب داروخانه میگوید تو نیروی صفر هستی و باید 2 تا 3 ماه مجانی کار کنی. آخر 3 ماه هم عذر نیرو را به دلایل واهی میخواهند و یک نیروی صفر دیگر میگیرند. اینطوری هیچ پولی حتی بابت نسخه پیچ پرداخت نکردهاند.
نسخه پیچ از وضعیت بیمه و مرخصی خود هم گلهمند است، میگوید: «اغلب نسخه پیچها بیمه نیستند. کارفرما برای بیمه کردن آنقدر اذیت مان میکند که از بیمه شدن منصرف میشویم.»حتی جایی برای اعتراض نداریم.صدای ما حتی به گوش مسئولان نمیرسد. وقتی به صاحبان داروخانه اعتراض میکنیم تازه شاکی میشوند و میگویند دوست نداری تصفیه کن، برو خیلیها هستند که له له کار را بزنند و بخواهند جای تو بیایند. در گذشته قرار بود مجلس لایحهای برای ما تصویب کند تا ما بتوانیم در کشور مدارک دانشگاهی کسب کنیم اما خبری از آن نشد.از حرف هایش میفهمم که از رفتار صاحبان داروخانهها دل پردردی دارد. سختی کار تازه یکی از مشکلات کارش است. گویا هر روز توسط کارفرما وظایف جدیدی به آنها واگذار میشود اما خبری از افزایش حقوق و مزایا نیست.می گوید: «انبارگردانی سالانه، تمیز و مرتب کردن قفسهها همچنین تحویل و چیدن داروها از وظایف نسخه پیچها است. گاهی حتی مجبور به تمیز کردن داروخانه هم میشویم.داروخانه اگر در کلینیک یا بیمارستان واقع شده باشد نظافتش به عهده خدمه آنجا است اما اگر در بیرون از این مکانها باشد کارفرما نسخه پیچها را مجبور به نظافت میکند. من به عنوان یک تکنیسین مجبور هستم هرشب همه داروخانه را جارو و سطل آشغالها را تمیز کنم. اگر معترض شوم و به صاحب داروخانه بگویم من مدرک تکنیسین داروخانه و 10 سال سابقه دارم هم برایش اهمیتی ندارد میگوید نمیخواهی برو. بیاعتنایی به ما باعث دلزدگی از کار میشود.»گویا انگشت اتهام کارفرما هم در صورت بروز هر مشکلی به سمت نسخه پیچها میرود. نسخه پیچ ادامه میدهد:«اگر دارو تاریخ گذشته باشد در ابتدا انگشت اتهام به سمت ما نشانه میرود.حتی اگر از انبار چیزی کم و کسر باشد در ابتدا به ما تهمت میزنند که شما چیزی را گم کرده یا شکسته اید.»
مسئولان فنی داروخانهها باید با حضور دائم در داروخانهها بر فعالیت نسخه پیچها نظارت کنند. حضور دائم مسئول فنی در داروخانهها بر عرضه صحیح دارو به بیماران و کاهش خطاهای دارویی بسیار موثر است. شواهد نشان میدهند که میزان خطاهای دارویی در میان نسخه پیچها بسیار زیاد است.
از نظر شما علت خطاهای دارویی اغلب چیست و بزرگترین خطای نسخه پیچهای این داروخانه تا به حال چه بوده است؟
اغلب مسئول فنیها در داروخانه حضور جدی ندارند. زمانی که مسئول فنی فردی به جز صاحب داروخانه است اغلب در آغاز صبح و پایان کار سری به داروخانه میزند و عنوان میکنند که کارهای مربوط به او را تکنیسینهای داروخانه انجام دهند. زمانی که خود صاحب داروخانه هم مسئول فنی باشد حضورش دائمی نیست. این مسأله باعث افزایش خطا در کار نسخه پیچها میشود البته خطای افراد تازه وارد از همه بیشتر است. چند ماه پیش یکی از نسخه پیچها دارویی را به اشتباه به یک بیمار داد. شوهر آن زن به داروخانه آمد و گفت که همسرش 3 روز است که در کما رفته. خدا را شکر پس از چند روز حال آن بیمار بهبود یافت و آنها از شکایتشان منصرف شدند. او یکی دیگر از دلایل خطا در کار نسخه پیچها را بیگاری میداند و عنوان میکند:«زمانی که ارزشی برای کار ما قائل نمیشوند و حق و حقوق مان را نمیدهند چطور با دل و جان برای بیمار کار کنیم. اغلب وقتی خسته هستیم یا دستخط نسخه کمی ناخوانا است به بیمار خدمات نمیدهیم و میگوییم به داروخانه دیگری برود. زمانی هم که در حال خدمات دارویی هستیم اشتیاق به کار نداریم.» در هنگام خدماترسانی به بیماران در داروخانهها برگههایی از دفترچه بیمه آنها برداشته میشود و صاحبان داروخانهها بر اساس این برگهها مبالغی را از بیمهها دریافت میکنند. این نسخه پیچ یکی دیگر از دلایل سختی کار را رسیدگی به امور بیمه داروخانهها عنوان میکند و میگوید: «این برگهها باید در داروخانه بر اساس تاریخ دستهبندی سپس توسط دکتر داروخانه مهر شود. پس از این مراحل نیز این کار نیاز به اقدامات اینترنتی فراوانی دارد. به صورت خلاصه بگویم گرفتن مطالبات داروخانهها از بیمهها نیاز به وقت و حوصله زیادی دارد و صاحبان داروخانه تکنیسینها یا نسخهپیچها را مجبور به انجام آن میکنند. اگر حتی نکتهای کوچک در میان این فرایندها به اشتباه صورت گیرد مبلغی از حساب داروخانه کسر خواهد شد که صاحب داروخانه آن را از حقوق نسخه پیچ مسئول این کار کم میکند.»
آیا برای انجام این کار به نسخه پیچها پول میدهند؟
انجام این کارها به صورت یک جا اغلب 4 روز زمان می برد و بیشتر نسخهپیچها علاقهای به انجام آن ندارند اما برای هر برگه 50 تا 100 تومان پرداخت میشود. زمانی که نسخه پیچها از انجام این کار امتناع میکنند هم صاحب داروخانه میگوید: ما کسی را در اینجا میخواهیم که به امور بیمهای هم رسیدگی کند نمیخواهی از اینجا برو.
آقا راستش را بگویید آیا نسخه پیچها را مجبور به تمیز کردن داروخانه میکنید؟
خانوم ما در اینجا خدمه داریم.
از او میخواهم که خدمه را به من نشان دهد اما از این کار اجتناب میکند و میگوید:«خدمه ما آبرو دارد. شما میخواهید آبرو و حیثیت او را ببرید. او صبح اینجا را تمیز میکند به طبقه بالا میرود و استراحت میکند. بعد از ساعت کاری دوباره به پایین میآید و داروخانه را میبندد.» از حقوق نسخه پیچ هایش میپرسم، پاسخ میدهد:«از ساعتی 2500 شروع میشود تا 12 هزار تومان البته بستگی به مهارتشان دارد.»
داروخانههای خانوادگی
به یکی از داروخانههای حوالی میدان شهدا میروم. انگار در آنجا نسخه پیچ داروخانه وظایف دیگری هم دارد. در یک زمان برای بیماران نسخه میپیچد و لحظاتی بعد به پیشخوان لوازم آرایشی میرود. از او در مورد حقوقش سؤال میکنم. آهسته طوری که دیگران صدایش را نشنوند، میگوید:«ساعتی 4 هزار و پانصد تومان حقوق میگیرم. هم نسخه میپیچم هم در قسمت آرایشی میروم. از صاحب داروخانه خواستهام که حقوقم را بیشتر کند اما او میگوید با این شرایط نمیخواهی بمانی برو اصراری نیست. در حال حاضر دنبال کار در یک داروخانه دیگر هستم اما وضعیت داروخانههای دیگر هم به همین صورت است.»
صاحب داروخانه متوجه حرف هایمان میشود و مداخله میکند. از او میپرسم که حقوق نسخه پیچ هایتان چقدر است و آیا آنها بیمه هستند؟
پاسخ میدهد: «از 4هزار تا 5 هزار تومان. میخواهم آنها را بیمه کنم اما نمیشود اغلب آنها دانشجو هستند.»
چرا دانشجوها را استخدام کردید؟
خانم! اینها اقوام ما هستند من فقط به آنها میتوانم اعتماد کنم از بیرون نیرو بگیرم ممکن است دستشان کج باشد.
منبع: ،روزنامه شهروند