اتاق خبر- فرهنگ رجایی، پژوهشگر علوم سیاسی، استاد گروه فلسفه سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه «کارلتون» در سخنانی با موضوع دیپلماسی در عصر یک تمدن و چند فرهنگ در دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه گفت: صحبت های خود را با این پرسش آغاز می کنم که آیا دیپلماسی در جهانداری عصر یک تمدن و چند فرهنگ جایگاهی دارد یا اینکه قیل و قال از میان رفتن دولت، واژگونی سیاسی و مقررات جهانی شدن همه چیز را چنان دگرگون کرده است که دیپلماسی دیگر معنایی ندارد؟ این پرسش خود به سه قسمت تقسیم بندی می شود:
جهان یک تمدن و چند فرهنگ چیست؟
جهانداری چیست؟
دیپلماسی کجا قرار دارد؟
مفروض های موجود بر اساس این سه پرسش بر این اساس است:
مطالعه بازیگری و نقش آفرینی آدمی در عرصه کنونی
عدم پذیرش دولت به عنوان یک واحد کارآمد مطالعاتی و جایگزینی آن با واحد تمدن و اینکه جوامع یا در حال توسعه هستند یا در تعطیلی تاریخی به سر می برند.
حال بار دیگر به بخش اول پرسش باز می گردیم و سعی می شود به روشنگری دورانی پرداخته شود که انسان امروز در آن به سر می برد. با اتحاد دو مقوله پردازش و اطلاعات، دورانی از بشریت آغاز شد که به آن عناوینی چون تمدن تجاری، تمدن مافوق تجدد و غیره اطلاق می شود. من مخالف این مساله هستم که در جهانداری عصر یک تمدن و چند فرهنگ دولت مرده است. برای بیان استدلال این مثال زده می شود که تا وقتی که اوراق هویتی شما نظیر پاسپورت و گواهی فوت توسط یک دولت تایید می شود، خود اثباتی بر وجود دولت است. عصر جدید لایه تمدن اطلاعاتی را که با فعل پردازش و پرداختن کار می کند، بر دو لایه قبلی یعنی تمدن کشاورزی و صنعتی افزوده است و جهان امروز کشاورزی، صنعتی و اطلاعاتی است و بر بازیگر صحنه جهانی واجب است که در هر سه صحنه خوب عمل کند. تمدن عصر جدید ساختاری افقی دارد که در آن ابتکار و گفتمانِ جدید قاعده بازی را می ریزد. دوران صنعتی عصر یک تمدن و یک فرهنگ بود حال آنکه تمدن پسا صنعتی این فرصت را فراهم کرده است که فرهنگ ها هر چند کوچک صدا داشته باشند که البته لازمه این که صدای آنها طنین داشته باشد نیازمند ابتکار عمل به عنوان مقوله ای است که بر ساختار قبیله ای – ریاستی یا دولت محور افزوده شده است. به این ترتیب، در عرصه موجود نیازی به آن نیست تا از هر نظر شبیه دیگر بازیگران باشی و حتی از این چشم انداز «فرهنگ تسامح » نیز اعتبار سابق خود را از دست می دهد. عکس آن در جهان کنونی، دولت ها هزینه می کنند تا فرهنگ های متفاوتی داشته باشند – دولت هایی که در آنها تولید و توزیع قدرت و ثروت بر اساس پردازش اطلاعات، تولیدات صنعتی و کشت و زرع است. در عصر حاضر، فردیت شالوده شکن، فرا تجدد یا پست مدرن اساس تمدن را می سازد به این معنا که فلاسفه جهان سنتی به وجود حقیقت اذعان داشتند و به همین دلیل به دنبال آن می رفتند اما جرات پیدا کردن آن را نداشتند حال آنکه در جهان متجدد، فلاسفه با شعار ما می توانیم و پیدا می کنیم پیش می روند و علم پوزیتیویسم یا اثبات گرایی از همین جا ناشی می شود.
در پاسخ به پرسش دوم که جهانداری چیست؟ باید گفت بازیگر جهانی خوب بومی - جهانی است چرا که اگر بومی نباشد، ریشه ندارد و اگر جهانی نباشد افق ندارد. جهانداری سه پایه دارد: مُلک، مصلحت، تدبیر و تامل که گوشه ای از پایه سوم به دیپلماسی وصل می شود. ظرف یکی است اما محتوی فرق دارد، جهانداری انواعی دارد و به عنوان مثال نوع آمریکایی آن از نوع انگلیسی متمایز است.
پاسخ پرسش سوم که دیپلماسی چیست این گونه خواهد بود که دیپلماسی عبارت است از پیش برد و رهبری رسمی، هوشمندانه و خردمندانه که این گزینه آخر شامل مصلحت اندیشی در ورای مرزها و در کشور مهمان می شود. کارویژه های یک دپیلمات به این شرح است و وی باید بداند:
ارتباط متمایز از تماس است به این معنی که وظیفه دیپلمات در درجه نخست آن است که چگونه و از چه روشی توان ارتباطی خود را بالا ببرد. از این رهگذر، تماس مقدمه برقراری آشنایی است حال آنکه در سطحی بالاتر، ارتباط مقدمه برقراری دوستی است.
دیپلمات باید قادر به تمایز قائل شدن بین گفتگو و پیام رسانی باشد و این ایرادی است که نمایندگان کنگره آمریکا همواره به «باراک اوباما» رئیس جمهوری این کشور گرفته اند مبنی بر اینکه وی برای ما سخنرانی می کند و از در گفتگو وارد نمی شود.
اطلاع رسانی متمایز از انتقال داده است. در این باره به مثالی استناد می شود مبنی بر اینکه معلم بد داده انتقال می دهد، خوب اطلاعات و عالی حکمت.
تقلیل اصطکاک و حساسیت متمایز از مدافعه است و دیپلماتی که به موضع دفاع بیافتد از همان ابتدا شکست خورده است.
کارویژه نمادین متمایز از پوزش گری است. دیپلمات باید بداند که برای پوزش گری ساخته نشده و در عین حال باید حضوری مداوم داشته باشد به این معنی که وی مصداق فرهنگی است که نماینده آن است.
در نهایت آنکه دیپلمات باید نسبت به سه پایه جهانداری آگاه باشد و برای خود از مُلک، مصلحت ، تدبیر و تامل تعریفی داشته باشد چرا که آنچه از درون برنیاید، شکوفایی ندارد. به بیان ساده، یک دیپلمات خوب سه مقوله آرمان، امکان و توانش را همزمان در نظر می گیرد. در عصر اطلاعاتی، نگرش تمدنی پیچیده خواهد بود و در آن کنش باید جای واکنش و پاسخ را بگیرد. و این که جهانداری عبارت است از تولید هم زمان سیاست، اقتصاد، موسیقی، هنر، خاطره سازی و هر آنچه در مقوله دانش گنجانده شود.
منبع: دیپلماسی ایرانی