اتاق خبر - زمانیکه درباره جایگاه ایران در جاده ابریشم صحبت میشود باید به چند نکته حتما توجه نماییم، اول اینکه مسیر، دیگر تعریف سنتی خود را ندارد و مانند سابق به یک راه خاکی و یا مالرو اطلاق نمیشود بلکه تمام راههایی را شامل میشود که دو نقطه را متصل میکند، این دو نقطه از دو رایانه در دو کشور مختلف تا دو فرهنگ یا دو ایده میتواند شروع میشود تا انتقال کالا، خدمات و ... ادامه مییابد.
پس باید به غیر از جایگاه ترانزیتی مسیر به انتقال تمامی کالاهای فرهنگی، افکار، سلیقه ها و... در جریان این انتقال، توجه نمود.
در سال های پس از انقلاب به دلایلی همچون جنگ ایران و عراق، بحران افغانستان و عراق همچنین تحریم های جهانی علیه ایران به جایگاه ژئوپلتیک ایران توجهی نشده و اکنون فرصتی است که اندکی جدی تر به احیاء مسیر یاد شده نگریسته شود و همچنین به نقش اساسی ایران به عنوان یک هاب منطقه ای در جنوب غرب آسیا، قفقاز و آسیای میانه و خاورمیانه تاکید موکد نمود.
متاسفانه اخذ جایگاه قدیم ایران در منطقه و جاده ابریشم با توجه به سیاست هایی نظیر «همه چیز بدون ایران» و یا «اقتصاد منطقه بدون ایران» و یا موارد شبیه به این بسیار دشوار است ولی برای به دست آوردن همان جایگاه قبلی باید برنامهای استراتژیک و راهبردی تبیین نمود.
این اخطار نشان میدهد که نباید توهماتی مانند آن چیز که در مورد حق بهره برداری از منابع دریای کاسپین شدیم، تکرار شود. موضوع دریای کاسپین میتواند درس عبرت آموزی برای ایران محسوب شود و عدم ایجاد تعامل مثبت بین المللی، ما را از سهم حقه خود در مسیر جاده ابریشم نیز محروم میسازد.
نگرش صرفاً کوریدوری و ترانزیتی به اقتصاد، هرچند در جایگاه خود بسیار سودمند است ولی نگاه انحصاری به این موضوع باعث میشود از تمامی دستاوردهای دیگر کلان در اقتصاد منطقه چشم پوشی کنیم.
احیاء جاده ابریشم از چند منظر برای ایران حائز اهمیت است.
1-ایران میتواند بر روند انتقال اقتصادی در یکی از اصلی ترین شریان های مالی دنیا در آینده نظارت کند.
2-ایران میتواند محوری مطمئن را با پشتوانه اقتصادی مطلوب برای صادرات کالای خود بیابد.
3-میتوانیم نسبت به ارتقاء امنیت مرزهای خود با استفاده از منابع بین المللی اقدام کنیم.
4-میتوانیم عمق استراژیک خود را در خارج از مرزها افزایش دهیم.
5-ایران میتواند زمینه مناسب را برای استفاده از شرکای سرمایه گذاری در اقتصاد خود از کشورهای هدف بیاید و نسبت به قراردادهای بزرگ BOT و BOOT و BT اقدام نماید.
برخلاف عده ای که آمریکا را یکی از اصلی ترین مخالفین ایجاد این همکاری میدانند، بنده معتقدم آمریکا منافع مشترک بسیاری با ایران برای ایجاد و توسعه این مسیر دارد که از مهمترین آنها میتوان به جلوگیری از توسعه تروریسم به غرب، انتقال مواد اولیه ارزان قیمت و احداث پروژه های بزرگ در نزدیکی محل استقرار مواد اولیه نام برد.
اساس توسعه در منطقه ابریشم، انرژی است و بر نقش هاب بودن ایران در انتقال انرژی از طریق این محور تاکید دوباره میشود.
اگر ایران به اخذ سهم خود از انرژی صادر شده از منطقه بیتوجهی کند بیشک کشورهای آسیا میانه نظیر ازبکستان و قزاقستان و ترکمنستان جای ایران را در مناسبات انرژی خواهند گرفت همانگونه که ترکمنستان با قرارداد تاپی این سهمیه را کسب نمود.
پیشنهاد میشود که:
1-ایران به مسئله قرارداد تاپی به عنوان یک درس عبرت آموز توجه ویژه مبذول نماید و راه های توسعه صادرات گاز را از مسیر جاده ابریشم به کشورهای هدف نظیر چین و هند و اندونزی و مالزی مدنظر قرار دهد.
2-توسعه راه آهن، خطوط ترابری یک فرصت عظیم پیش روی ایران قرار خواهد داد. نامنظم بودن این خطوط در منطقه کشورهای عضو جاده ابریشم همیشه یک معضل اساسی بوده است.
3-استراتژی توجه به جامعه محلی یا PRA میتواند به توسعه اقتصادی کشور در داخل و خارج از مرزها کمک شایانی نماید و این توجه باعث میشود که منطقه بپذیرد که ایران قصد دخالت در امور سیاسی کشورها را ندارد و حفظ منافع مشترک و احترام متقابل باید در اصول توسعه جاده ابریشم نقش آفرین باشد.
4-توسعه بنادر در شهرهای جنوبی کشور و توسعه زیرساختها همچنین تغییر نقشه آمایشی کشور به سمت جاده ابریشم بسیار مفید فایده خواهد بود.
5-ایجاد صندوق مشابه با صندوق ذخیره ارزی از محل درآمدهای این برنامه و حتی مازاد فروش نفت قویاً توصیه میشود.
و در نهایت تقابل اقتصادی دو اقتصاد فعال در جهان به نام چین و آمریکا یک فرصت محسوب میشود، نباید در این تقابل به غیر از مصلحت حال و آینده کشور به نکته دیگری توجه نمود.
*عضو هیات رئیسه خانه اقتصاد ایران
94110