اتاق خبر - در ادامه این مطلب آمده است: اسب سرکش زمان را هرگز نمی توان نگه داشت، او با سرعتی سرسام آور در جاده یکطرفه آینده پیش می رود. انگار همین دیروز بود که در خیابان ها ریختیم و پیروزی در انتخابات خرداد 92 را جشن گرفتیم. در یک چشم بهم زدن نوبت انتخابات 96 رسید، سه سال به همین سرعت گذشت.
اما این بازی همچنان ادامه دارد. تا قبل از انتخابات سال 92، ما دو بر صفر از اصولگرایان عقب بودیم و در دقیقه 24 خرداد 92 توانستیم یکی از دو گل خورده را جبران کنیم و پس از آن گل عزممان را جزم کردیم تا در این بازی نبازیم. بازی رو به اتمام بود، داور تابلو وقت های تلف شده را بالا برد و درست در ثانیه های آخر آنهم در دقیقه 7 اسفند 94 توانستیم گل تساوی را بزنیم و بازی را به وقت اضافی بکشیم.
حریف اگرچه برنده پا به میدان گذاشت و خیلی راحت در دقایق ابتدایی دو گل به ما زده بود حالا خسته و بی روحیه پا به رختکن می گذارد درحالی که ما آب رفته را به جوی بازگرداندیم و به این باور رسیده ایم که می توانیم در این بازی پیروز شویم و اثری از خستگی در ما نیست به رختکن می رویم.
اصولگرایان این روز ها حال و روز خوشی ندارند. از یک طرف هم در ریاست جمهوری وا داده اند و از طرفی دیگر مجلس هم تا حدود زیادی از آنها گرفته شده. آنها برای جبران این شکست، پروژه بازگشتشان را کلید زده اند اما وقتی موشکافانه به درون ساختارشان بنگرید میدانید که شاخ و برگ اضافی مثل همیشه مانع قد کشیدن درختشان می شود و با این رول که دارند پیش می روند هیچگونه وحدتی بینشان شکل نخواهد گرفت.
اصولگرایان پس از چند سال یک نکته را خیلی خوب فهمیدند که در مقابل عزم و اراده مردم قدرتشان هرچقدر هم که بالا باشد به سمت صفر میل پیدا می کند، لذا آنها به دنبال نشان دادن چهره ای جدید از خود هستند که مهمترین برنامه آنها برای این کار دوری و اعلام برائت از محمود احمدی نژاد و جبهه پایداری است.
آنها معتقدند در این مدت یکی از عوامل اصلی شکستشان افراد تند رو و افراطی بود که به ساختار اصلیشان راه پیدا کرده اند و با قید دو فوریت در تلاشند تا این افراد را هرچه زودتر حذف کنند.
اصولگرایان مدام در مصاحبه هایشان بر عدم حمایت از جبهه پایداری تاکید دارند و معتقدند تا زمانی که آنها دست از افراد تندرو و افراطی برندارند، با آنها به وحدت نخواهند رسید. این رخداد ها خبر از این می دهد که آنها در ظاهر ساختار قدیمی خود را فرو ریخته اند و می خواهند بنای جدیدی بسازند چرا که جایگاه اجتماعی شان را نزد انظار عمومی از دست رفته می بینند و خوب دانسته اند که دیگر مردم ترکیب همزمان اصولگرایان و جبهه پایداری را نخواهند پذیرفت.
همانطور که در پارگراف بالا قید شد مصاحبه های زیادی از آنها در سایت ها و روزنامه ها در خصوص اعلام برائت از تند رو ها موجود است که در اینجا به چند جمله افراد اشاره می کنم:
غلامرضا مصباحی مقدم:
'وی در مصاحبه اخیر خود اعلام کرد که اصولگرایان حد و مرز خود با پایداریها را مشخص میکنند و در این زمینه با آنان صحبت خواهند کرد. مصباحی مقدم همچنین عنوان کرد که جبهه پایداری زمانی شکل گرفت که احمدی نژاد با اصول و قواعد زاویه گرفت.'
محمد رضا با هنر:
باهنر نماینده ای که در انتخابات اخیر شرکت نکرد در مصاحبه ای اعلام کرد که 'اگر اصولگرایان در لیست اخیر از چند چهره مخالف برجام حمایت نمیکردند شاید معادلات تغییر میکرد.'
محسن کوهکن:
کوهکن اعلام کرده است که اصولگرایان بعید است که بخواهند از احمدی نژاد حمایت کنند و احتمالا مرز خود با تندروی و دلواپسان را مشخص کنند.
ناصر ایمانی:
این فعال اصولگرا در بخشی از سخنانش گفت: 'اگر احمدی نژاد بیاید صرف نظر از اینکه وی تایید صلاحیت شود یا نه اصولگرایان به هیچ عنوان از او حمایت نمیکنند.'
حمید رضا ترقی:
وی با انتقاد از عملکرد احمدی نژاد گفت: 'اصولگرایان هر ضربه ای که خوردند از احمدی نژاد بوده است. اصولگرایان مرز خود با افراط گرایی را مشخص میکنند.'
همه این نقل قول ها نشان می دهد که اصولگرایان حداقل تا به اینجای کار می خواهند راهشان را از احمدی نژاد جدا سازند اما این صحبت ها را می توان یک نوع شعار تلقی کرد چراکه مگر می شود اصولگرایان به قدرت برسند و افراد پر نفوذ خود را از دست بدهند؛ هرچند این افراد تندرو و افراطی باشند. اما هدف اصلی این یادداشت بررسی شرایط اصولگرایان با احمدی نژاد، اصولگرایان بدون کاندیدا شدن احمدی نژاد و اصولگرایان در شرایطی که احمدی نژاد کاندیدا شود و رد صلاحیت شود، خواهد بود.
فرض اول: اصولگراها بدون احمدی نژاد:
در ابتدا به بررسی اصولگرایان بدون احمدی نژاد می پردازیم. در نظر بگیرید آنها احمدی نژاد را ندارند، فردی که با تمام هزینه های سنگینی که برایشان می تواند در بر داشته باشد اما رای خوبی خواهد داشت و می تواند امتیاز مثبتی برایشان در جمع آوری رای بیشتر باشد.
مثل همیشه قالیباف و جلیلی پای ثابت حضور در انتخابات به عنوان کاندیدای اصولگرایان هستند و البته نام هایی چون پرویز فتاح، وزیر نیرو دولت نهم هم یکی از گزینه ها خواهد بود.
با این حال اگر روال این گونه باشد آنها به توفیق چندانی دست نخواهد یافت چرا که اولا در این مدت چهره سازی خوبی از کاندیدای خود به عمل نیاوردند، ثانیا هر کدام از این کاندیداها بخشی از رای را تصاحب می کنند اما بخش دیگر رای ها به محمود احمدی نژاد که در سمتی دیگر قرار گرفته اختصاص می یابد و این یعنی چند دستگی رای ها برای اصولگراها و نتیجه اش هم چیزی نیست جز سود و منفعت برای ما اصلاح طلبان.
فرض دوم: اصولگرایان با احمدی نژاد:
این فرض را می توان کمی خطرناک تر از دیگر فرضیات نام برد و اگرچه اصولگرایان را قوی تر می سازد اما باز هم نتیجه مثبتی برای افزایش وجهه اجتماعیشان در میان انظار عمومی نخواهد داشت.
یکی از اساسی ترین مشکلات اصولگرایان در چند سال اخیر این بوده که بر اساس زدو بند و جریان بندی های درون ساختاری خود تصمیم می گیرند، پس اگر احمدی نژاد قول به قدرت رساندن بخشی از آنها را بدهد قطعا به سمت او خواهند رفت.
از آنجا که اصولگرایان همواره افرادی نبودند که بر روی یک نفر اجماع کنند، آمدن احمدی نژاد هم تاثیر بر نیامدن افرادی چون قالیباف نخواهد داشت. پس می شود گفت با آمدن احمدی نژاد شاید درصد رای بیشتری بیاورند اما ضمن چند دستگی وجهه اجتماعی و محبوبیتشان یعنی همان فاکتوری که در تلاشند تا در میان مردم رشدش دهند از قبل هم پایین تر خواهد آمد. نتیجه آمدن احمدی نژاد پشت پرچم اصولگرایان برایشان یک قمار بزرگ به حساب می آید، قماری که در صورت شکست ضمن خودکشی سیاسی برای این جریان سیاسی کاملا می تواند به نفع اصلاحات تمام شود.
فرض سوم: اصولگرایان در شرایطی که احمدی نژاد کاندیدا شود و رد صلاحیت شود:
شورای نگهبان در دوره قبل نشان داد ترسی از رد صلاحیت افراد بزرگ ندارد. همانگونه که آیت الله هاشمی رد صلاحیت شد. پس احمدی نژاد هم می تواند رد صلاحیت بشود! احمدی نژاد هم دلایل خود را برای رد صلاحیت شدن دارد که بیانش از حوصله این یادداشت خارج است اما باتوجه به تبلیغاتی که انجام داده حتی در صورت رد صلاحیت نیز قطعا از طرح هاشمی-روحانی سال 92 کپی برداری خواهد کرد و تمام تلاشش را برای پیروزی گزینه اش به کار خواهد گرفت.
عزت الله ضرغامی یکی از گزینه های روی میز است. حالا خودتان قضاوت کنید اصولگرایان با چند کاندید در یک طرف، گزینه روی میز احمدی نژاد در سمتی دیگر و مثلث ظریف، روحانی و عارف که تنها یک نفرشان نامزد نهایی اصلاحات خواهند شد در سمتی دیگر. بازی به سود چه کسی به اتمام خواهد رسید؟ قطعا اصلاحات.
با تمامی این حرفا دولت روحانی می بایست تمام تلاش خود در این یکسال باقی مانده به کار گیرد تا وضعیت آمارهایی که علیه اش هستند را بهبود ببخشد. بحران بیکاری مهمترین فاکتوری است که از دولت دهم برایمان به یادگار مانده که در صورت بهبود وضعیتش در این یک سال باقی مانده، می تواند تاثیر زیادی در کاهش فشار ها علیه دولت یازدهم داشته باشد. دوستان عزیز وقت اضافه در راه است و چیزی تا پیروزی در این بازی بزرگ نمانده است.
ایرنا
94110