کد خبر:
35084
تاریخ انتشار: 30 آذر 1391 - 11:18
روزنامه بهار- «پرهیز از رسانهای کردن تورم از راهکارهای مهار تورم محسوب میشود.» این جمله را شمسالدین حسینی، وزیر اقتصاد در گفتوگوی تلویزیونی مطرح کرده است. به گزارش خبرآنلاین، وزیر اقتصاد همچنین در این گفتوگو از ضرورت کاهش تورم تا پایان سال نیز سخن به میان آورده است. البته اگر مدیران اقتصادی دولت رنجیده خاطر نشوند میتوان بدون تعارف گفت که «باید»ها در اقتصاد ایران کم نیستند، مخصوصا در میان مدیران و برنامهریزان اقتصادی دولت زیاد شنیده میشود که «باید» در مقابل پدیدههای منفی اقتصاد ایستاد یا «باید» مسیر پدیدههای مثبت و مفید اقتصاد را هموار کرد اما در نهایت شاخصهای اقتصادی بازهم در جایی قرار ندارند که بتواند حیات توسعه را تضمین کرد. در همین آخرین برنامه تلویزیونی وزیر اقتصاد نیز دوباره از این بایدها استفاده میکند.
او میگوید: «باید از تکانههای ارزی در کشور جلوگیری شود، چون افزایش قیمتها همراهی زیادی با رشد نرخ ارز دارد.» وی دوباره در بخش دیگری از سخنانش میگوید: «باید سیاستهای مدبرانهای برای صرفهجویی اجرایی شده تا از رشد پایه پولی و در نتیجه آن افزایش تورم جلوگیری شود.» شمسالدین حسینی ادامه میدهد: «باید مانع از احتکار در بازارهای خاص شد و این امر مد نظر قرار گیرد.» البته از اینگونه «باید»ها در ادبیات اقتصادی مدیران دولتی زیاد میتوان پیدا کرد، بدون شک کارشناسان اقتصادی، فعالان اقتصادی و همه شهروندانی که حتی نزدیکی خاصی با اقتصاد ندارند نیز به این «باید»ها آگاه هستند. شک نباید کرد که تورم باید کاهش یابد و باید از سیاستهای مدبرانه استفاده کرد یا باید.
صرفه جویی را مد نظر قرار داد. اما آیا در حوزه اجرایی اقتصاد این «باید»ها در حدی که بتواند توسعه را به هدفی مطلوب نزدیک کند به عمل رسیدهاند؟ اقتصاد به دلیل ماهیت علمیای که دارد جای تعارفات سیاسی و دولتی نیست. در اقتصاد بدون پرده باید سخن گفت، چون کوچکترین تصویر غیرواقعی از اقتصاد میتواند روی حرکت بهینه شاخصها تاثیر بگذارد. کمکردن ارقام اقتصادی یا زیادکردن آنها در حد یک دهمدرصد هم تاثیر ویژهای روی شاخصها دارد. از همین منظر وقتی وزیر اقتصاد که فرماندهی اقتصاد کشور را بر عهده دارد به سادگی میگوید که اگر رسانهها سکوت کنند تورم نیز مهار میشود آیا میتوان انتظار داشت که شهروندان نیز سکوت رسانهها را به عنوان راهبردی برای مهار تورم باور کنند. وزیر اقتصاد در همین سخنان خود میگوید که اگر قیمتها افزایش نیابند نیز باز امکان دارد که تورم صعودی شود، در این شرایط آیا واقعا سکوت رسانهها در مورد تورم، یک راهکار برای کاهش تورم محسوب میشود؟
وقتی مدیران اقتصادی دولت در سال 85 فتیله نقدینگی را روشن کردند مطبوعات و رسانهها نقش چندانی در سیاستگذاریهای اقتصادی کشور نداشتند. در آن زمان استادان اقتصادی دانشگاه عاقبت دمیدن بر نقدینگی را به مدیران اقتصادی دولت گوشزد کردند، البته در آن موقع وزیر اقتصاد بعد از آنکه در سال 81 مدیریت بر روابط عمومی وزارت نیرو را تجربه کرده بود، مدیر کل دفتر مطالعات اقتصادی وزارت بازرگانی را تجربه میکرد و نقشی در سیاستهای اقتصادی آن روزها ندارد. ولی سایر همفکران او در تیم دولت جریان اقتصادی را هدایت میکردند. بعد از خرداد سال 85 دو بار دیگر استادان اقتصادی در نامههای جداگانه به مردان اقتصادی دولت گفتند که شاخصها در نتیجه سیاستهای آنان بیتاب خواهد شد ولی دوباره کار به همان شکل سابق ادامه داشت تا اینکه امروز نقدینگی غیرمولد از چیزی حدود 75هزارمیلیارد تومان به 400هزارمیلیارد تومان رسیده است. اگر بخوهیم براساس اصول علمی اقتصاد سخن بگوییم آیا اگر رسانهها روی خود را از سیاستهای اقتصادی بر میگرداندند و هیچ نمیگفتند ، امروز نقدینگی غیرمولد اقتصاد کشور و بزرگترین محرک برای تورم کمتر از 400هزارمیلیارد تومان بود؟ شک نباید کرد که اینگونه سخن گفتن سیاه نمایی نیست.
در اقتصاد باید واژهها را باز کرد تا سوءبرداشتها در درک مفاهیم اقتصادی به سقوط شاخصها منجر نشود. این مسئله بدون شک یک همدلی برای امدادرسانی به شاخصهای اقتصادی است. البته این نکته را نیز باید یادآور شد که پیش از این مدیران اقتصادی دولت نهم و دهم علاقه خاصی برای نشان دادن مطبوعات به عنوان مقصران اصلی گرههای اقتصادی داشتند. وزیر اقتصاد پیش از این نیز در 9 بهمنماه سال 90 رسانهها را در مورد مشکلات اقتصادی مورد خطاب قرار داده بود. او در گفتوگوی ویژه خبری میگوید: «رسانهها ندانسته آب به آسیاب دیگران میریزند. برخی از سایتها ذی نفعانی در حوزه پولی و ارزی دارند، البته این مشمول خبرگزاریها نیست و پشتیبانی این سایتها توسط گروههایی درون همین حوزه رقم میخورد.» در مورد ماجرای ارز و سکه وزیر امور اقتصادی و دارایی گفت: «قبول دارم که ما باید در ماجرای بازار ارز و سکه سریعتر وارد میشدیم ، اما اگر فرضا بانک مرکزی یا سخنگوی اقتصادی دولت دیر اقدام کند، آیا باید یک سایت دارای نفع این خبر کذب را بزند و یک خبرگزاری نسبتا رسمی این خبر را منتشر کند؟ باید فضای کشور را درک کنیم.» خبرگزاری فارس، ارگان مدافع سیاسی دولت در مورد همین گفتوگوی ویژه وزیر اقتصاد با برنامه ویژه خبری تیتر میزند: «وزیر اقتصاد بار دیگر یک خبرگزاری را مقصر گرانی سکه و ارز اعلام کرد.» اما 13بهمن ماه 90 وزیر اقتصاد با اشاره به اینکه رسانه به تنهایی نمیتواند اختلال ایجاد کند، به نوعی حرفهایش را تصحیح کرد و اینگونه رسانهها را مورد دلجویی قرار داد: در فضایی که مستعد التهاب است، رسانه هم سهم خود را دارد.»
وی ادامه داد: «اکثر رسانهها در اخلال اخیر بازار سکه و ارز مسئولانه، صادقانه، دلسوزانه و حرفهای عمل کردند، اما تعداد معدودی فعالیت زیادی در فضاسازی داشتند.» در دهم مهر ماه 91 فارس در گزارشی دوباره به فرافکنیهای وزیر اقتصاد در قبال مشکلات اقتصادی اشاره میکند و در مورد گفتوگویی با او مینویسد: «این بار به نظر میرسد وزیر اقتصاد منطقیتر از گذشته شده، این مسئله برخورد کرده و حداقل به جای متهمکردن رسانهها و تاثیر پیامک و خبر بر بازار ارز، تحریمها و فعالیت اقتصادی و غیراقتصادی عدهای برای بر هم زدن بازار ارز را تاثیرگذار میداند و کمتر در جمع خبرنگاران حاضر شده است.» البته سایر همکاران وزیر اقتصاد نیز هر از گاهی به نقش رسانهها در بر هم خوردن شاخصهای اقتصادی اشاره کردهاند. قبل از همه اینها البته محمود احمدینژاد در اول تیرماه 85 رسانهها را دلیل اصلی گرانی معرفی کرد. او گفت: «برخی رسانهها با اخبار دروغ به موج گرانی غیرواقعی دامن میزنند.» البته حتما همه شهروندان به یاد دارند که در سال 85 تحتتاثیر سیاستهای اقتصادی چگونه شاخصهای اقتصادی جابهجا شدند.
کم نیستند مدیران اقتصادی که رسانهها را در مقابل سیبل خود قرار میدهند و گرفتاریهای اقتصادی را به آنها نسبت میدهند اما فقط ای کاش یکی از این مدیران اقتصادی یکبار برای همیشه به این سوال فرضی پاسخ میداد که آیا اگر رسانهها نبودند، به فرض آیا تولید و صنعتگران در سال تولید ملی در مقابل اوج «وارداتپیشگی» اقتصاد به ستوه میآمدند؟ در هفت سال گذشته 80درصد واردات 480میلیارد دلاری از طریق درآمد نفت صورت گرفته است (به نقل از رییس کل گمرک ایران) آیا اگر رسانهها سکوت میکردند، این رقم چیز دیگری بود؟