
علیرضا عسگری مارانی*
اعتقاد به بود یا نبود حباب در بازار سهام منوط به اعتقاد به بود یا نبود حباب در بازار ارز است. اگر عدهای معتقدند که دلار 2500 تومانی حبابی است، بازار سهام هم از نگاه این گروه دارای حباب است؛ چون تفکر حاکم بر این گروه این است که نرخ دلار حاصل از فروش کالاها را 2500 تومان در نظر میگیرند اما باید توجه داشت که قیمت منطقی دلار در حال حاضر بین دوهزار تا 2500 تومان است و اگر گروهی به دلار دوهزار تومانی اعتقاد داشته باشند، شاخص بورس نباید چندان از ارقام کنونی بالاتر رود. با توجه به فروش پنجهزارمیلیارد تومانی سالجاری شرکتهای فولاد مبارکه اصفهان، فولاد خوزستان، چادرملو و گلگهر میتوان به این نتیجه رسید که فروش این شرکتها از مجموع سپردههای چند بانک بیشتر بوده لذا هرکدام از این شرکتها میتوانند به اجرای یک طرح توسعه جدید یا اتمام آن اقدام کنند یا درآمد حاصل از فروش خود را در بانکها سپردهگذاری کرده و 20درصد سود بگیرند که در نهایت موجب افزایش سودآوری آنها میشود.
با توجه به شرایط کنونی بازار سهام ممکن است سهام آن دسته از شرکتهایی که در حال حاضر منفی هستند، در آینده مثبت شوند و برعکس، آن نمادهایی که در حال حاضر رشد میکنند، در آینده منفی شوند، واقعیت این است که اثر نوسان ارز روی صنایع، متفاوت است و در برابر خوشحالی سهامداران شرکتهای پتروشیمی و پالایشگاهی از رشد ارز، کاهش ارز میتواند منجر به رشد سهام گروههایی چون خودرو، بانک، سیمان و دارو شود که همه این گروهها در بورس حضور دارند؛ لذا بورس، آیینه تمامنمای اقتصاد است و مسئولان باید توجه خاص به آن داشته باشند.
قطع یقین آن دسته از سرمایهگذاران باهوشی که دلار و طلا دارند، در آینده سرمایههای خود را به داراییهای کاغذی متکی بر شرکتها و کارخانههای آیندهدار تبدیل خواهند کرد؛ چون در برابر دلار 2500 تا سههزار تومانی کنونی، شرکتهایی مانند داروییها و سیمانیها در بورس وجود دارند که میانگین دلار برای آنها 500 تا 700 تومان است. با وجود اینکه شرایط سالجاری بازار سهام سخت است ولی سود هم در آن وجود دارد. اما باید توجه داشت که در برابر بورس موانع و ریسکهایی مانند قیمتگذاری دولتی، نوسان نرخ ارز، بودجه سال آینده دولت، قانون مالیات، تصمیمهای مقطعی در مورد واردات و صادرات و همچنین مصوبات دولت وجود دارد.
اما برای بررسی شکلگیری حباب در بازار سرمایه و اظهارنظرهای متفاوتی که این روزها درباره رکوردشکنیها و صعود شاخصهای بورس مطرح است، باید ابتدا حباب در بازار را تعریف کرد؛ حباب به این معنا است که یک دارایی از ارزش ذاتی خود خارج شود. شرایط و روشهای محاسبه ارزش ذاتی هم در حالی فرق میکند که اگر با هر نگاهی به شرایط بازار توجه شود، مشخص است که بسیاری از سهام مانند بانکها، خودروییها، سیمانی و سرمایهگذاریها ارزش ذاتی پایینی دارند؛ لذا به نظر من بازار سهام حبابی نیست.
در حال حاضر به هزار و یک دلیل برخی صنایع با اقبال بازار مواجه شدهاند؛ چون سرمایهگذاران عمدتا به قیمت فروش محصولات آنها توجه کرده و به موضوع مهمی مانند قیمت تمامشده، توجهی نمیکنند اما با این حال نباید از این موضوع بترسند، چون فروشهای انجامشده سالجاری میتواند هزینههای سال بعد شرکتها را توجیه کند. بنابراین با در نظر گرفتن شاخص 35هزار واحدی، جای نگرانی نیست ولی قطع یقین میتوان توصیهای قدیمی به سرمایهگذاران حقیقی و حقوقی کرد و آن، دقت کافی به ریسکهای ناشی از قیمتگذاری دولتی، نوسان نرخ ارز، بودجه 92 دولت و مالیات است. در این میان موضوع تغییر سیاست دولت و تغییر روند اقتصاد از نفت پایه به سمت مالیات پایه نمیتواند درست باشد، چراکه هرچند مصوبهای تا طی کردن مراحل نهایی با تغییرات متعددی مواجه میشود، اما به نظر میرسد که در قانون جدید مالیات، با مسئولان بورس و فعالان بازار سرمایه مشورتی نشده است. به هر حال سهامداران باید به چنین ریسکی توجه کنند و در عین توجه دایمی به متغیر تقسیم سود شرکتها، سرمایهگذاران نباید از خط قرمز نسبت قیمت به درآمد بالاتر از 15 مرتبه شرکتها عبور کنند و بهتر است دارایی شرکتهایی را بخرند که نسبت قیمت به درآمد آنها به دلیل قیمتگذاری دولتی، پایین و ناعادلانه است.
علاوه بر اینها سرمایهگذاران آن دسته از داراییها را بخرند که از ارزش جایگزینی آنها براساس دلاری که اعتقاد دارند، بالاتر نرفته باشد. همچنین باید دقت کنند که داراییهای خریداریشده براساس اتفاقات غیرقابل پیشبینی، دچار سانحه نشده یا دارای پوشش بیمهای باشند و در ضمن از خرید سهام شرکتهای زنجیرهای و وابسته به هم اجتناب کنند.
*مدیرعامل سرمایهگذاری ملی ایران