به گزارش اتاق خبر، مجتبی احمدی: از شاگردان گلاب آدینه است و فارغ التحصیل ادبیات نمایشی، سینما را با «روسری آبی» رخشان بنی اعتماد کلید زده و با «معجزه خنده»، «عینک دودی»، «نغمه»، «صورتی»، «دوشیزه» و «جدا افتاده» و… ادامه داده است.
تلویزیون را با سریال هایی چون «نشانی»، «آهوی ماه نهم»، «تبریز در مه»، «مهمانان ویژه» و «روز رفتن» تجربه کرده است. اهل ورزش است، آن هم فوتبال با یک فوتبالی زندگی می کند و خودش عضو تیم فوتبال بانوان از نوع هنرمندان است. خیلی حرف برای گفتن دارد، علت کم کاری هایش در سالهای اخیر را به بانی فیلم گفت، اگر چه به قول او برای خودش کارآفرینی می کند، اما مدت هاست او را با یک کار قوی ندیدیم، شاید یک تله فیلم را در ۱۰ قسمت با بازی او پخش کرده باشند، اما با این حال کم کار است، پشت درهای تئاتر مانده و در انتظار یک پیشنهاد تاپ سینما و تلویزیون است. دو سه روز پیش مهمان یک فنجان چای بانی فیلم شد و در قدم اول از نامه ۳۰ بازیگر زن کم کار که از معاونت سیما درخواست رسیدگی به شرایط شان را داشتند، رونمایی کرد حاصل این فنجان چای یک گفت و گوی متفاوت است.
این روزها بیشتر اوقات تان گویا به فوتبال می گذرد تا بازیگری؟
ـ (می خندد) فوتبالی شدیم، فوتسالی شدیم و… من همه اوقاتم به ورزش می گذرد.
شاید علتش زندگی با یک فوتبالیست باشد نه؟
ـ نه بابا! من خودم ورزشکار هستم. (می خندد) اهل کوه و فوتبال و…
آنقدر حرفه ای که از حرفه بازیگری فاصله بگیرید؟
ـ دلیل فاصله من از بازیگری فوتبال نیست، همیشه ورزش در کنار این حرفه بوده است. به هر حال یک بازیگر باید همیشه بدنش روی فرم باشد.
خب پس دلیل این کم کاری چیست؟
ـ کم کار هستم ولی بیکار نه! من خودم اهل کارآفرینی هستم. پارسال نمایشگاه عکس داشتم، دو سال است که عکاسی می کنم و عکس هایم خیلی مطرح شده و حتی به یکی دو جشنواره دعوت شدم، طرح یک تئاتر را نوشتم و…
خب شما ادبیات نمایشی خوانده اید…
ـ بله، می نویسم.
خب چرا اجرا نشد؟
ـ ما در حال حاضر باید در حال اجرای یک نمایش می بودیم. ولی متاسفانه به خاطر سالن های اندک نتوانستیم به اجرا برسیم.
خب این که مشکل همه تئاتری هاست؟
ـ نه مشکل همه نیست! یک قشر خاص هستند که تئاتر را دوره کرده اند و هر وقت دلشان بخواهد می توانند کار کنند. حتی کار تکراری اجرا می کنند. نمی دانم شاید سالن ارث پدرشان باشد! (امیدوارم به همکاران عزیزم برنخورد) هر وقت زنگ می زنی و سوال می کنی، شما در اولویت نیستی! طرف ۷ سال است آمده در اولویت است من ۲۴ سال است آمدم در اولویت نیستم!
اعتراض نکردید؟
ـ چرا جواب سکوت بوده است. باور کنید رفتم و با مدیر رک و پوست کنده حرف زدم ولی… جالب است که خود مسوولان و مدیران وقتی ما را می بینند، می گویند چرا کار نمی کنید؟! الان دو سال است در نوبت هستیم!
چرا این کم کاری در تلویزیون هم ادامه داشت؟ شما مدت هاست که در تلویزیون هم کاری نداشته اید؟
ـ کم کار بودم…
بله…
ـ دوست ندارم حرف هایم به کسی بر بخورد ولی باید حرف هایم را بزنم. در ۸ ـ ۹ سال اخیر سر هر کاری می رفتم خیلی عصبی می شدم. حس می کردم یکسری آدم آمده اند که فقط کار را بگیرند و بروند. حتماً این جمله معروف را شما هم شنیده اید که می گویند بگیرید؛ بریم! من می گویم من یا کاری را انجام نمی دهم یا باید از انجام آن کار لذت ببرم. سر سریال ها خیلی اذیت می شدم (۸ ـ ۹ سال پیش) می دیدم یکسری آدم سر کار هستند که گویا با هم بد هستند! آمده اند فقط یک کار را سر هم بندی کنند و بروند. می گویی خانم طراح لباس؛ این لباس مناسب این شخصیت نیست! (با صدای آرام) جواب می دهد ول کن خانم سلطانی بگیریم بریم! می گویی گریم به کاراکتر نمی خورد! می شنوی: ای بابا بازی کن بره!
الان که سرعت در سریال سازی چند برابر شده…
ـ بله خب ولی همه که یک جور نیستند!
شما دو سال پیش «زخم» را کار کردید؟
ـ بله یکسال و خورده ای پیش، هم کار و هم عواملش همه حرفه ای بودند. ولی کلاً از کار در سریال زده شده بودم. با خودم می گفتم چرا باید سریال سازی مثل یک تولیدی باشد. تولید سریال! سریال سازی باید با عشق باشد. من از سریال بازی کردن فاصله گرفتم و تله فیلم کار می کردم.
در حالیکه پیشنهاد سریال داشتید؟
ـ نه مثل قبل که در طول سال هفت ـ هشت فیلمنامه روی میزم بود و می خواندم. ولی چند پیشنهاد داشتم در حالیکه علاقه ای به کار نداشتم.
پخش یک نوبت تله فیلم شما را راضی می کرد؟
ـ نه ولی از سریال هم خسته بودم، زده شده بودم. یک مدت خیلی سریال کار کرده بودم.
ولی تعداد سریال های کارنامه تان به زده شدن و خسته شدن نمی رسید…
ـ چرا، یک مدت خیلی سریال کار کردم شاید پشت سر هم پخش نشد. ولی در کارنامه من سریال کم نیست. سالی دو ـ سه سریال با مدت زمان طولانی کم نیست. آن زمان سریال دو ماهه بسته نمی شد، سریال «آهو» یک زمان ۶ ماه طول کشید ولی اگر همان کار را الان بخواهند بسازند شاید دو سه ماهه جمع بشود.
یادم می آید سریال «همه چیز آنجاست» هم به شما پیشنهاد شد؟
ـ بله…
خب چرا نرفتید؟ فکر می کنم آن نقش به آشا محرابی رسید؟
ـ بله دقیقاً، من رفتم برای تست گریم و بعد از گریم شبیه یک زن مثبت شدم، گفتم این گریم به شخصیتی که قرار است من بازی کنم شبیه نیست، گفتند تلویزیون نمی پذیرند. اگر شما دقت کرده باشید در تلویزیون ما نمی توانید تشخیص بدهید که فلان بازیگر نقش مثبت دارد یا منفی و یا خاکستری، در واقع به لحاظ پوشش و گریم همه شبیه به هم هستند. باور کنید من همکاران خودم را در سریال ها تشخیص نمی دهم.
البته گریم آشا محرابی در آن سریال به چیزی که شما می گویید خیلی نزدیک نبود؟
ـ خب شاید حرف ایشان برو داشته است. حتماً هر بازیگری روی گریم اش حرف دارد و مقاومت می کند. می گویند چرا گریم برایت مهم است. خب چرا نباید گریم برایم مهم باشد؟! دغدغه من نمایش خودم نیست دغدغه من این است که با گریم کاراکتر پردازی کنید! با لباس همینطور! هنوز هم این اعتراض را دارم.
فقط بحث گریم بود یعنی؟
ـ نخیر. من تماس گرفتم و گفتم طبق قرارداد، قرار است به من پیش قسط بدهید. لطف کنید پیش قسط را یک هفته قبل از شروع کار بریزید. پیامک زدند خانم سلطانی خیلی ممنون انشاا… کارهای بعدی در خدمتیم. فقط به خاطر دفاع از حقت، حقوقت، آن پول را هم برای یکی از دوستانم که نیاز شدید مالی داشت می خواستم. جالب است که من با احترام حرف زدم ولی… به همین راحتی در شرایطی که حتی با من قرارداد امضا کرده بودند.
خب شما می توانستید روی قرارداد اقدام کنید؟
ـ بله ولی به من قرارداد نداده بودند. اصلاً به همین دلیل برگه قرارداد نمی دهند. متاسفانه من بلد نیستم در مقابل حقم سکوت کنم. معتقدم به عنوان یک آدم حرفه ای حق دارم بگویم شما باید به امضای خودتان متعهد باشید. من هم سر قراری که با شما امضا کردم سر کار خواهم بود و یک ثانیه هم دیر نخواهم کرد. من توقع رفتار حرفه ای دارم.
سخت گیری های شما باعث کم کاری تان می شود؟
ـ بله حتی باعث فید شدن هم می شود.
و این تا کجا ادامه پیدا می کند؟
ـ من اسم آن را می گذارم رفتار حرفه ای نه سخت گیرانه، چون من متخصص و تحصیلکرده این حرفه هستم و بنابراین توقع دارم رفتار حرفه ای ببینم. انتخاب فرد شایسته، بازیگر شایسته، نویسنده کاربلد و… من را به عنوان یک حرفه ای خوشحال می کند و مطمئنم این نظر مدیران و سیاست گذاران سیما هم هست. من مطمئنم نظر و تدبیر مدیران محترم سیما در خصوص تاسیس «خانه بازیگر» برای تلویزیون یک اتفاق مبارک و ماندگار است که می تواند کمک شایانی به نظم بخشیدن فعالیت بازیگران در رسانه ملی داشته باشد. من از این بابت واقعاً از آقای پورمحمدی معاون محترم سیما و جناب آقای سرافراز، کمال تشکر و سپاس را دارم. «خانه بازیگر» محلی است که به شکل رسمی و منطقی به ساز و کار ما رسیدگی می کند و این تدبیر هوشمندانه جای بسی تشکر و خرسندی دارد.
نگاه کیفی شما به کار خودتان و کلیت کار در بحث سریال سازی است البته خواسته خیلی از اهالی این عرصه است که مدیران سیما نیز بارها روی آن صحه گذاشته اند.
ـ بله…
همین چند وقت قبل یکی از مدیران صاحب کرسی در سیما با انتقاد کیفی از تولیدات، خواستار این مسئله مهم بودند که سازندگان مسئولیت کیفیت کارشان را به دوش دیگران نیندازند و پای کیفیت کارشان بایستند؟
ـ خواسته من این است که با کارتان مثل بچه یتیم برخورد نکنید. دلتان برای کارتان بسوزد. چرا باید بگیریم و برویم. البته در این میان هستند کارگردانان کاربلد و موفقی که برای لحظه به لحظه کارشان زحمت می کشند، کم نمی گذارند، سیستم بگیر و بریم ندارند، روی گریم، صحنه و لباس کارشان حساس هستند از انتخاب کوچکترین نقشی به راحتی عبور نمی کنند و به طور اخص در واقع کیفیت کارشان است که باعث شده حضور فعالی در رسانه داشته و معمولاً کاری روی آنتن داشته باشند. طبعاً شخصی مثل سیروس مقدم روی قصه، لباس، گریم و… کارش حساس و دقیق است که کارش خوب و قوی از آب در می آید. شما شک نکنید که ایشان و هر کارگردان خوش ذوق و سلیقه ای با ساخت آثار قوی می توانند مخاطب را پای رسانه نگه دارند تا شبکه های ماهواره ای قدرت عرض اندام نداشته باشند.
هیچ وقت به فکر کارگردانی نبوده اید؟
ـ چرا…
به نظرم با این همه وسواس و حساسیت بد نیست خودتان به فکر کار باشید؟
ـ من همیشه به این مسئله فکر کردم که خودم کار کنم. چون قصد دارم کاری انجام دهم که بر اساس ایده الهامی ذهنم باشد حتماً اگر شرایط مناسب ایجاد شود یک روز این کار را انجام می دهم. باور کنید اگر مشکل مالی وجود نداشت من تا امروز ۱۰ فیلم ساخته بودم.
به فکر نوشتن هم هستید با این جدیت؟
ـ من ذهن خلاقی دارم ولی آدم یک جا نشستن برای نوشتن نیستم. می توانم در حد یک سیناپس خوب و قوی بنویسم ولی بیشتر نه، البته یک فیلمنامه قوی دارم که همین الان اگر سرمایه گذار بود می ساختم. خیلی ها خواندند و معتقد بودند کار ممیزی دارد گفتم نگران نباشید اعتماد کنید من این کار را، می سازم من نمایشنامه «پابرهنه در پارک» «نیل سایمون» را که به هیچ وجه امکان اجرایش وجود ندارد، اجرا کردم. شرایط را مهیا کردم و آن کار را اجرا خوانی کردم، باور کنید تماشاگر از دیدن آن کار کیف می کرد، ما حتی دکور داشتیم.
راستی شما فیلم «جاودانگی» را هم کار کردید…
ـ بله، متاسفانه نمی دانم چرا در آخرین لحظه وارد جشنواره نشد. یک سکانس ـ پلان ۱۵۰ دقیقه ای پر از تکنیک و حرف نو که اصلاً دلیل نپذیرفته شدن کار را در جشنواره نفهمیدم به خصوص با کارهایی که امسال دیدم. (البته بعد از جشنواره»، جالب اینکه این فیلم قرار است در جشنواره های خارج از کشور شرکت کند و با استقبال هم روبرو شده است.
و حرف آخر…
ـ در پایان این گفت و گو می خواهم از طریق بانی فیلم اعلام کنم مخاطب نامه ای که اخیرا منتشر شد هرگز عوامل موجه و فعالان اخلاق گرا و حرفه ای سینما و تلویزیون و کسانیکه سالها در سینما و تلویزیون شرافتمندانه فعالیت می کنند و تنها دغدغه شان اعتلای فرهنگ و هنر کشورمان است نبوده و نیست. متاسفم و متاثر از اینکه بعضی ها از این نامه آنطور که خودشان خواسته اند برداشت کرده و آن طور که باید جان کلام ما را در نیافتند.
در انتها از روزنامه بانی فیلم که رسالتش را به نحو احسن انجام داد و آقای پورمحمدی که ما را به حضور پذیرفتند و حرف ما را شنیدند کمال سپاس و امتنان را دارم.
منبع: بانی فیلم