اتاق خبر: شهرهای قدیمی و متروکه همواره برای گردشگران جذاب بوده است چون پشت ویرانههای آن داستانها و افسانههای جالبی وجود دارد. اکثر این شهرها در گذشته بسیار باشکوه بوده و معماری منحصر به فردی داشتهاند. یک نویسندهی فرانسوی اطلسی از این شهرهای متروکه فراهم آورده که امروزه هیچکدام از آنها در اطلس جهان وجود ندارد.
طبق گفتههای نویسندهی فرانسوی، اودی دوتوکویل، شهرها مانند موجودات فانی هستند. آنها متولد میشوند، اوج میگیرند و قبل از مرگ و زندگی دوباره دستخوش تحولات دورههای مختلف میشوند.شهرهایی که بعد از دورههای باشکوه و باعظمت خود هنوز هم پا بر جا هستند، بسیار دل انگیزند.
در کتاب جدید توکویل به نام نقشهی شهرهای گمشده که راهنمایی برای سفر به مقاصد متروکه و رها شده است، نویسنده به بررسی شهرهای متروکهی فراموش نشدنی در سراسر چهار قاره پرداخته است. این اطلس ویژگیهای شهرهای مشهور گمشده مانند پمپی و انگکور را به طور برجسته نشان داده اما شهرهایی را که از شهرت کمتری برخوردارند ولی مانند آنها مکانهای بسیار باشکوهی هستند، بررسی کرده است.
این کتاب که در تاریخ ۵ آوریل ۲۰۱۶ منتشر شد، میخواهد خوانندگان را در افسون منحصر به فرد این شهرها غرق کند. هر یک از این مقاصد با ذکر تاریخ، اسطورههای آن و تصویر زیبا و دقیقی که کارین دورینگ فروژه تهیه کرده، معرفی شده است. در زیر، درمییابیم که برخی از این شهرها چگونه در مقابل گذر زمان دوام آوردهاند.
۱. تیکال، گواتمالا
امروزه شهر تیکال مجموعهای از ویرانهها است که پوشیده از گیاهان انبوه است، اما در دوران اوج خود ارگ آن سکونتگاه حدود ۵۰۰۰۰۰ نفر و مهد تمدن مایا (۹۰۰ـ۲۵۰ میلادی) بود. دو هرم باابهت این شهر شگفت انگیز دو معابد بسیار عظیمی بودند که روبروی یکدیگر قرار داشتند. برخی از باستان شناسان ادعا میکنند که کشیشها از راس این اهرام باهم ارتباط برقرار میکردند.
زیاد هم تعجب برانگیز نخواهد بود اگر بدانیم یکی از ترجمههای نام شهر تیکال «مکان صداها» است. در قرن دهم این تمدن باشکوه به سرعت متروکه شده است، شاید به دلیل خشکسالی یا برخی مشکلات آب و هوایی دیگر که مخازن محلی را خالی کرده بود. در حال حاضر «مکان صداها» مانند قبر ساکت مانده است.
۲. سنترالیا، پنسیلوانیا، ایالات متحده آمریکا
در اعماق قلب پنسیلوانیا شعلهای آتش از ۵۰ سال پیش روشن است. شهر اشباح سنترالیا قبلا یک شهر معدن زغال سنگ پر جمعیت بود، تا این که یک روز در سال ۱۹۶۲ در یک آتش سوزی که تا به امروز نیز خاموش نشده است، ویران شد.
تعدادی از کارگران شهرداری که در حال آماده سازی برای روز یادبود بودند، تودهای از زبالهها را در کنار یکی از گورستانهای شهر آتش زدند. آتش به یکی از معادن زغال سنگ سرایت کرد که باعث به آتش کشیدن زیر شهر شد. این کار سرنوشت شهر را تغییر داد. در ابتدا آتش از چشم همه دور مانده بود اما در ماههای بعدی باعث وقوع حوادث نگران کنندهای شد، مانند منتشر شدن گاز کربن دی اکسید از شکافهای زمین. چند دههی بعد یک پسر بچه، زمانی که زمین زیر پایش شکافته شد، شعلههای جهنمی او را بلعیدند.
این حوادث برای وادار کردن مقامات محلی و فدرال برای تخلیه شهر کافی بود و در سال ۲۰۰۲ کد پستی سنترالیا پس گرفته شد. به خاطر آتش؟ برآورد شده است که این آتش حداقل تا ۲۰۰ سال دیگر خاموش نخواهد شدـ یعنی ۲۰۰ سال طول میکشد که تمامی مخاذن ذغال سنگ زیر زمینی بسوزند.
۳. جمیله، الجزیره
آلبرت کامو در مورد ویرانههای رومی جمیله این گونه نوشته است:
سنگهای ماتم زده و باعظمت در کوهها، آسمان و سکوت فریادی بلند سر میدهند.
او ادعا میکند که تنها ساکن شهر گمشدهی الجزیره باد است که در بقایای خانهها و بازار بزرگ که از طاق نصرت تا معبد امتداد یافته است، میپیچد.
این شهر متروکه که در اصل به اسم Cuicil بود که یک نام بربری است، در سال ۹۶ میلادی بنا شد و به ترتیب به دست حکومتهای روم، مسیحی، واندال و بیزانس افتاد. این شهر در فلات کمعرضی که در نزدیکی درهها واقع شده، قرار گرفته است و یک نمونهی نادر از انطباق برنامه ریزی شهری رومیان با سرزمینی کوهستانی است. عواملی که باعث سقوط این شهر شدند، هنوز هم ناشناخته ماندهاند؛ مجسمههای شکسته، شواهدی از یک آتش سوزی و عدم وجود فلزات گرانبها نشان میدهد که این شهر توسط غارتگران مورد حمله قرار گرفته است.
علی رغم از بین رفتن این شهر، معماری شکوهمند آن مسلمانان را واداشت که در قرن ۷ آن را جمیله بنامند که به معنی «زیبا» است و به احترام آن شهر دیگری روی آن نسازند. نسل ما محذورات اخلاقی کمتری دارند؛ مورخان الجزیره با نوع جدیدی از خطر مبارزه میکنند: هر ساله یک جشنوارهی موسیقی در ویرانههای این شهر برگزار میشود.
۴. پرورا، آلمان
یک ردیف آپارتمان متروکه در امتداد ساحل روگن که جزیرهای در دریای بالتیک است، کشیده شده است. این تنها چیزی است که از «غول پرورا» باقی مانده است. این تفرجگاه ساحلی نازی، رویای افسران عالی رتبهی هیتلر بود. قرار بود این مکان با چندین میلیون بازدیدکننده در سال، بزرگترین تفرجگاه جهان شود. در عوض، هیچ کس برای گذراندن تعطیلات به این جا نیامد.
برنامههای اصلی آن شامل استخرها، سینماها و رستورانها بود با بلندگوهایی در هر اتاق که برای ساکنان آنها تبلیغات پخش کنند. با آغاز جنگ جهانی دوم ساخت آن متوقف شد و در سال ۱۹۴۴ این تفرجگاه به یک بیمارستان نظامی تبدیل شد. امروزه این یادگار غول پیکر به شکل ناگواری درامده است: بلوکهای بتنی با سوراخهای پهنی که به عنوان پنجره است و با خار و خاشاک احاطه شده است که هرگز هرس نمیشوند.
زمزمههای پیشرفت دوبارهی این تفرجگاه ساحلی وجود دلرد که این سوال را بر میانگیزد:
آیا پرورا میتواند بر گذشتهی غم انگیز خود غلبه کند یا ریشههای نازی این ساحل، آیندهی آن را تحت تاثیر قرار خواهد داد؟
۵. شی چنگ، چین
در سال ۱۹۵۹ مقامات چین ساخت نیروگاه برق آبی کنار ساحل رودخانهی Xin'an را به پایان رساندند. آنها یک دریاچهی مصنوعی به نام کیاندوا (هزار جزیره) در دامنهی کوه وو شی ساختند تا از آن به عنوان مخزن آب استفاده کنند. این دریاچه اتفاقا در محل دو شهر باستانی قرار داشت: شهرهای هی چنگ و شی چنگ در دوران سلطنت سلسلهی هان و تانگ ساخته شدهاند. این شهرهای باستانی باشکوه در میان چندین شهر و روستای مدرن پنهان شده و در مجموع ۳۰۰۰۰۰ نفر از ساکنان آن آواره شدند.
تا ۴۰ سال بعد از این که این شهرها زیر آب فرو رفتند، هیچ چیزی راجع به این دو شهر تاریخی شنیده نشد اما در سال ۲۰۰۱ گروهی از غواصان شروع به جستجوی آب تبلور شفاف کردند. چیزی که آنها کشف کردند مانند کشف آتلانتیس بود: دو شهر بسیار زیبای حفاظت شده در زیر آب. به خصوص شهر شی چنگ در شرایط فوق العاده خوبی قرار دارد و به غواصان مبهوت، مجسمهها و دیوارهای حکاکی شده با اشکال حیوانات و گلهای خارق العاده نشان داد. این شهر بعدها به یکی از محبوبترین مکانهای غواصی در جهان تبدیل شد.
امروزه دولت به دنبال یافتن راه حلی برای حفاظت از این شگفتی زیر آب است. در نتیجه کنترل غواصی را شدیدتر و اجازه غواصی بدون ملازمات را ممنوع کرده است. و راز شهر شی چنگ زیر آبها پنهان مانده است.
۶. ماندو، هند
یکی از بزرگترین قلعههای باستانی هند در لبهی کوه ویندیا قرار گرفته است. این قلعه دورافتادهتر از آن است که بتواند افراد خارجی و گردشگران را به سوی خود جذب کند اما برای هندیها خرابههای ماندو مانند قصهی عشق باز بهادر، شاهزادهی هندی و روپماتی، چوپان هندو بسیار معروف است. شاهزاده و معشوقهاش به یکباره عاشق هم شدند و شاهزاده برای او یک کاخ باشکوه ساخت. این کاخ در فلاتی قرار داشت که مشرف به درهای بود که شاهزاده آن جا به دنیا آمده بود.
متاسفانه شادی آنها زیاد دوام نیاورد. اکبر، امپراطور مغول کاخ را فتح کرد و شاهزاده از قصر گریخت و حرمسرای خود رها کرد. روپماتی برای فرار از چنگال مهاجمان سم خورد. امروزه این عمارت بسیار زیبا که دو عاشق این افسانه از آن به درهی پایینی نگاه میکردند، به جذب عاشقان امروزی ادامه میدهد.
منبع: کجارو
94104