اتاق خبر- روی یک تخت چرخدار در یک کلینیک صحرایی در اتیوپی، دبالکه جمبرو خوابیده است؛ او به اینجا آمده تا عمل وازکتومی را انجام بدهد. جمبرو کشاورزی است که گندم، ذرت خوشهای و نوعی غله محلی میکارد که به آن تِف میگویند. اما قطعه زمین او بهزحمت به یکچهارم هکتار میرسد. او همین حالا هم چهار بچه دارد و اغلب برای تهیه غذای آنها دچار مشکل است. او میگوید: «من نمیتوانم بچههای بیشتری را غذا بدهم.»
جراح و پرستارانی که آن روز شش عمل وازکتومی دیگر را انجام داده بودند، نگذاشتند که این کشاورز بیشتر حرف بزند اما او که شلوار مستعمل و پشمیاش را میپوشید، بعدتر به حرف زدن ادامه داد. والدینش هفت فرزند داشتهاند اما زمین کشاورزی آنها هشت هکتار بوده است. زمین بین خواهر و برادران تقسیم شده و با فروش و اصلاحات ارزی آب رفته است. جمبرو از این ناراضی است که همزمان هزینه زندگی نیز بالا رفته است. داشتن خانوادهای با هفت فرزند این روزها خانواده بیش از اندازه بزرگی به حساب میآید.
دختر جمبرو 25 سال دارد و هنوز ازدواج نکرده؛ در حالی که خود او در 19 سالگی ازدواج کرده بوده است. جمبرو خوشحال است که دخترش قبل از اینکه خانوادهای تشکیل دهد چند سال وقت داشته تا روی درسش تمرکز کند. او فکر میکند وقتی دخترش ازدواج کند دو فرزند برایش خیلی هم کافی است و در همین میان، میگوید که به همروستاییهایش خواهد گفت عمل وازکتومی چقدر سریع و بدون درد بوده است.
در نظر بسیاری از غربیها اتیوپی کشوری با جمعیتی روبهافزایش است که دهانهایی باز برای غذا خوردن دارند. این امر البته در بخشهایی از اتیوپی صادق است؛ برای مثال، در جنوب و شرق این کشور هنوز اجتماعاتی هستند که مایلاند خانوادههای پرجمعیتی داشته باشند. در آنجا، داشتن شش یا هفت فرزند یک هنجار است. اما در آدیسآبابا، پایتخت اتیوپی، میانگین تعداد فرزند برای هر زن کمی کمتر از دو فرزند است که مشابه نرخ فرزندآوری در بیشتر کشورهای ثروتمند است.
به عبارت دیگر، اتیوپی از همان الگوی غالب طیف جمعیتی جهان تبعیت میکند؛ برخی از بخشهای این کشور دارای جمعیتی در حال رشد سریع است که در برخی از جاهای کره زمین مشاهده میشود. در برخی مناطق «تحرک جمعیتی» وجود دارد؛ به این معنی که جمعیت مردم در برخی نقاط به دلیل مهاجرت آنها به مناطق بهتر، با ثروت بیشتر و زندگی بهتر کم میشود. در بیشتر جاهای این کشور نیز مثل جایی که جمبرو زندگی میکند، زنان معمولی بیش از دو بچه دارند اما روند کاهشی تعداد فرزندآوری در میان زنان روشن و واضح است.
تغییر جمعیتی در اتیوپی بسیار شدید بوده است؛ در اوایل دهه 1990 هر زن در اتیوپی به طور متوسط هفت فرزند داشت و رشد جمعیت کشور به طور میانگین 3.5 درصد در سال بود. اکنون زنان این کشور به طور میانگین 4.1 بچه دارند و رشد جمعیت کاهش یافته و به 2.5 درصد رسیده است. سازمان ملل پیشبینی کرده است که رشد جمعیت بسیار کمتر از این شود و به 1.3 درصد برسد. تا سال 2100 میلادی رشد جمعیت اتیوپی بیش از این نیز کاهش خواهد یافت. تا آن موقع جمعیت این کشور که اکنون حدود 100 میلیون نفر است و در سال 1950 تنها 18 میلیون نفر بود، به 243 میلیون نفر خواهد رسید.
تغییرات جمعیتی در دیگر کشورهای آفریقایی نیز روندی مشابه را طی میکند. اکنون در سطح جهان به طور میانگین هر زن 2.5 فرزند دارد که نصف میزانی است که زنان در سالهای 1960 تا 1965 داشتند و این مقدار خیلی بالاتر از میزان 2.1 درصد بچه برای هر زن نیست تا جمعیت جهان ثابت بماند. در بیشتر کشورهای ثروتمند جهان و بسیاری از کشورهای در حال توسعه، نرخ زادوولد کمتر از نرخ جایگزینی جمعیت است. در کلمبیا این نرخ 1.9 درصد است که مشابه چنین نرخی در امریکا و انگلیس است. در ایران نرخ زادوولد 1.8 درصد و در چین 1.6 درصد است. سازمان ملل محاسبه کرده است که 46 درصد جمعیت جهان در کشورهایی زندگی میکنند که نرخ زادوولد آنها کمتر از نرخ جایگزینی جمعیت است.
اینکه چرا کشورهای آفریقایی از چنین الگویی در مسائل جمعیتی خود استفاده میکنند، به مسائل موجود در آنها بازنمیگردد بلکه این مسئله اتفاقی جهانی است. اما مسئله خاص قاره آفریقا این است که رشد جمعیت این قاره آنطور که جمعیتشناسان انتظار دارند، با شتاب آهسته نمیشود. در سال 2004 سازمان ملل پیشبینی کرده که جمعیت قاره آفریقا که در آن موقع کمی کمتر از 900 میلیون نفر بود، در سال 2100 میلادی به حدود 2.3 میلیارد نفر خواهد رسید. در همان زمان تخمین زده شد که جمعیت جهان که اکنون 7.3 میلیارد نفر است در سال 2100 به 9.1 میلیارد نفر برسد. اما در آخرین محاسبات سازمان ملل که در اوایل سال گذشته میلادی اعلام شد، عنوان شد که جمعیت جهان در سال 2100 میلادی 11.2 میلیارد نفر خواهد بود و به جمعیت آفریقا نیز تقریبا به اندازه جمعیت کنونی خود افزوده خواهد شد.
اگر پیشبینیهای جدید درست باشند، ژئوپلیتیک جهان برعکس خواهد شد؛ تا انتهای قرن جاری، آفریقا 39 درصد جمعیت جهان را در خانه خواهد داشت که تقریبا به اندازه جمعیت آسیا و چهار برابر سهم امریکای شمالی و اروپا روی هم خواهد بود. در حال حاضر، تنها یک کشور آفریقایی در فهرست 10 کشور پرجمعیت جهان قرار دارد؛ نیجریه. سازمان ملل تخمین زده است که در سال 2100 پنج کشور از آفریقا در این فهرست باشند؛ نیجریه، کنگو، تانزانیا، اتیوپی و نیجر.
با اینکه در 84 سال آینده این کشورها تغییر زیادی خواهند کرد، اما هیچیک از آنها الگویی برای ثبات و خوشبختی به شمار نخواهد آمد. چهار برابر شدن جمعیت آنها به احتمال خیلی کم مسائلشان را بهبود خواهد بخشید. هرچه نشود، تعداد آفریقاییهایی که در جستوجوی زندگی بهتر در اروپا و دیگر مناطق ثروتمند میگردند به احتمال خیلی زیاد چندین برابر خواهد شد.
اما مسئله مهمتر این است که بارآوری غیرمنتظره آفریقا شکل جمعیت جهان را تغییر خواهد داد. کاهش نرخ تولد در جاهای دیگر پدیدهای را به همراه خود آورده است که به هانس روزلینگ، یک جمعیتشناس سوئدی، به آن «نقطه اوج تعداد کودکان» میگوید. در سال 1950 جهان حدود 850 میلیون نفر جمعیت 14 ساله یا کمتر داشت. تا سال 1975 این عدد تقریبا دو برابر شد و به 1.5 میلیارد رسید. امسال این رقم کمی بیشتر از 1.9 میلیارد نفر است اما این رشد حدودا متوقف شده است. انتظار میرود که این جمعیت تنها مقدار کمی بالا رود و در سال 2024 به 2 میلیارد نفر برسد اما هرگز از 2.1 میلیارد نفر بیشتر نشود. با این حال، به لطف ادامه رشد جمعیت آفریقا نقطه اوج تعداد کودکان بالاتر از وضع ثابتی خواهد بود که قبلا تخمین زده شده است. نرخ بالای موالید در آفریقا و پایین بودن این نرخ در دیگر نقاط جهان، کمابیش یکدیگر را متعادل میکنند. آفریقاییها سهم بیشتر و بیشتری از جوانان جهان را از آن خود میکنند؛ تا سال 2100 آنها 48 درصد افراد 14 ساله و پایینتر را خواهند داشت.
در دهههای آینده جمعیت جهان با اینکه تعداد کودکان در آن کمتر شده، به رشد خود ادامه خواهد داد. وضع کنونی نمودار جمعیتی جهان بر اساس سن، شبیه به یک هرم است که تعداد کودکان در آن بیش از جوانان بالغ است و تعداد جوانان بالغ در آن بیش از میانسالان و تعداد میانسالان در آن بیش از سالمندان است. اما حتی اگر نقطه اوج تعداد کودکان در آفریقا نیز باعث پایداری یبشتر این ساختار هرمی بشود، بهتدریج این هرم جمعیتی تغییر ساختار خواهد داد و به جایی خواهد رسید که نمودار جمعیتی جهان شبیه به یک گنبد خواهد بود و بعدتر نیز ممکن است جمعیت جهان مثل یک هرم معکوس شود؛ یعنی تعداد سالمندان در آن از تعداد جوانان و میانسالان بیشتر باشد.
مسئله افزایش جمعیت در آفریقا با مسائلی نظیر اچآیوی/ ایدز نیز آمیخته شده است. بهخصوص در نواحی روستایی آفریقا هنوز تعداد زیادی از خانوادهها پرجمعیت هستند و میانگین جمعیتی خانوادهها در آنجا مشابه میانگین جمعیتی خانوادههای آسیایی و امریکای لاتینی در دهه 1980 است. باید گفت که جمعیت جهان از قرن 19 میلادی به طور ثابت و سریع رشد کرد. تا آن زمان هر زن به طور میانگین بیشتر از 7 بچه میآورد اما بسیاری از آنها پیش از رسیدن به بزرگسالی از بین میرفتند. به لطف رشد مراقبتهای بهداشتی در 200 سال اخیر، تعداد بسیار بیشتری از بچهها زنده ماندند که این به انفجار جمعیت منجر شد. از سوی دیگر، هرچه افراد پولدارتر شدند، تعداد بچه کمتری آوردند که به کاهش جمعیت در دهههای اخیر منجر شد.
تمایل به کاهش فرزندآوری که از کشورهای ثروتمند شروع شد به یک الگوی جهانی تبدیل شده و این الگو در تمام نژادها، ادیان و قومیتها وارد شده است. بنابراین نرخ بارآوری به میزان 2.3 درصد در کشورهایی مثل آذربایجان که بیشترین مسلمان را دارد، مکزیک که بیشترین مسیحی را دارد، میانمار با بیشترین بودایی و نپال با بیشترین هندو، یکی است. با این حال، در برخی از کشورهایی که نسبتا روستایی باقی ماندهاند مثل بنگلادش، هند و ویتنام، کاهش شدید در نرخ بارآوری دیده نمیشود و البته باید کشورهایی را که بهسرعت در حال شهری شدن هستند، مثل برزیل، در این زمره قرار نداد.
مولفههای انگشتشماری هستند که در همه کشورهایی که نرخ بارآوری در آنها بهشدت کاهش یافته دیده میشوند؛ ثبات و امنیت فیزیکی، تحصیلات بهخصوص برای زنان و دسترسی گسترده به روشهای پیشگیری از بارداری. هرچه سرعت رسیدن به این مولفهها سریعتر باشد، سرعت کاهش نرخ رشد جمعیت نیز بیشتر خواهد بود. در آفریقا نیز همین الگو صادق است. تنها در آفریقای زیر خط صحراست که به دلیل فقر شدید و بیثباتی، میانگین تعداد فرزندان برای هر زن و رشد جمعیت همچنان بالاست. حتی با سطح بالاتری از درآمد، تحصیلات و بهداشت در برخی از کشورهای زیر خط صحرا، نرخ بارآوری در این کشورها نیز زیادتر از دیگر نقاط جهان است که برخی از محققان آن را به مولفههای فرهنگی ربط دادهاند.
منبع: اتاق تهران