Performancing Metrics

چرا حریم‌خصوصی هنرمندان و ورزشکاران برای مردم جذاب است؟ | اتاق خبر
کد خبر: 307903
تاریخ انتشار: 20 دی 1394 - 18:54
یک جامعه شناس معتقد است افزایش فاصله طبقاتی و کم شدن قشر متوسط جامعه سبب شده تا پشت صحنه افراد با آن چه می نمایند تفاوت بسیار زیادی داشته باشد و همین امر موجب ایجاد کنجکاوی ها در حریم خصوصی دیگران می شود.

اتاق خبر - زندگی خصوصی دیگران، به خصوص اگر چهره ورزشی و هنری باشند، همیشه برای مردم جالب بوده و اخباری که در مورد پشت صحنه زندگی این افراد مخابره می شود، همواره از پربازدیدترین و جذاب ترین مطالب است. این جذابیت و البته روحیه کنجکاو ما ایرانی ها، و البته غفلت برخی چهره ها اگر در کنار پیشرفت تکنولوژی قرار گیرد، باعث می شود که هر از گاهی شاهد پخش شدن جزئیات زندگی خصوصی یک فرد (اگر با عکس و فیلم و مستندات باشد که چه بهتر!) در دنیای مجازی باشیم.

هنوز چند ماه از ماجرایی که پسر پرحاشیه تلگرام به وجود آورد نگذشته بود که انتشار عکس های خصوصی یکی از ورزشکاران نام آشنا، جنجال به پا کرد. عکس ها پخش شدند و از آن جایی که در رسانه های رسمی به سرعت به این موضوعات پرداخته نمی شود، شایعات و اخبار غیررسمی و بعضا نادرست و ضدو نقیض در شبکه های اجتماعی و موبایلی به سرعت منتشر شد.

طی این سال ها، بازیگران و ورزشکاران زیادی (فارغ از بحث درباره درست یا غلط بودن اعمالشان) با این مشکلات مواجه شدند و سوشا مکانی، اولین و تنها چهره شناخته شده که قربانی کنجکاوی مردم شد نیست و آخرینشان هم نخواهد بود.

اما این که چرا حریم خصوصی دیگران به ویژه چهره های مطرح این اندازه برای مردم جذاب است و اگر چیزی از آن بفهمند سعی در انتشار هر چه بیشتر آن دارند، موضوعی است که برای بررسی آن به سراغ اصغر مهاجری، جامعه شناس رفتیم.

این جامعه شناس می گوید که کنجکاوی ایرانی ها ریشه تاریخی دارد و علت بیشتر شدن مسائل اینچنینی را بیشتر شدن فاصله طبقاتی و کم شدن طبقه متوسط جامعه می داند.

مشروح این گفتگو را در ادامه بخوانید:

آقای دکتر؛ هر از گاهی ورود به حریم دیگران و پخش تصاویر خصوصی یا نیمه خصوصی آن ها جنجال می افریند. این تصاویر و مطالب خصوصی و نیمه خصوصی دست به دست می شود و همه در انتشار هر چه بیشتر آن تلاش می کنند! دلیل این که زندگی خصوصی دیگران این قدر مورد کنجکاوی ماست چیست؟

در ایران که البته به امروز و دیروز و صدسال اخیر هم ربط ندارد و ریشه های تاریخی دارد، شخصیت هایمان دوگانه است. یک جلوی صحنه داریم یک پشت صحنه. اکثر شهروندان این حالت را دارند. یعنی یک من وانمودی دارند که وانمود می کنند این گونه هستند، یک من واقعی دارند که پشت صحنه است و واقعیت هایی که در شخصیت هر فرد است را دارد. مصداق بارز تعبیری که حضرت لسان الغیب حافظ دارد: «چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند...» اکثریت شهروندان این حالت را دارند و در طول تاریخ هم اینگونه بوده ایم که دلایل آن مجال دیگری برای توضیح می خواهد. اما در سال های اخیر این تشدید شده. پس هر فردی می داند که دیگران آن گونه که می نمایاند نیست. و دوست دارد ببیند که پشت صحنه دیگران و واقعیت دیگران به چه گونه است. البته به این ویژگی که تحلیل کردم یک ویژگی دیگر را هم اضافه کنیم. ایرانی ها خیلی حرص و طمع جستجوگری دارند و می خواهند در زندگی دیگران سرک بکشند. حالا اگر این افراد، خاص هم باشند مثلا ستاره باشند، این تشنگی برای سرک کشیدن دو چندان می شود. یک عامل دیگر هم که می شود گفت ضلع سوم این موضوع است برمی گردد به سرمایه اجتماعی. که در سالیان اخیر متاسفانه سرمایه اجتماعی رو به زوال و فرسایش است.

این سرمایه اجتماعی که گفتید چه چیزهایی هستند و کم شدن آن چه تاثیری گذاشته؟

سرمایه اجتماعی سه ضلع طلایی دارد؛ شفافیت، اعتماد و پویایی در روابط. هر چه جامعه میزان شفافیتش کمتر، میزان اعتمادش کمتر، روابطش ناپویا تر، از آن طرف بی اعتمادی زیاد می شود و شفافیت کمتر می شود. فرسایش سرمایه اجتماعی به این معناست که ما شفافیتمان کم است. کشورهایی که دارای سرمایه اجتماعی بیشتری هستند، همه چیزشان شفاف است و بین جلوی صحنه و پشت صحنه خیلی تفاوتی وجود ندارد.

اما در جامعه ای که فرسایش سرمایه اجتماعی دارد، این جلو و پشت صحنه فاصله زیادی با هم دارند و شفافیت و اعتماد کمتر است. افراد به آن چه که دیگران وانمود می کنند اعتمادشان کمتر است. آن چه که تظاهر می کنند جلوی صحنه و نقش هایی که بازی می کنند، به آن ها کمتر اعتماد می شود. دوست دارند ببینند آن فرد واقعیتش چیست و تشنگی بیشتر می شود. این عوامل باعث شده که ما خوشمان بیاید ببینیم که زندگی خصوصی دیگران چه طوری است...

که در این بین تکنولوژی هم به کمک ارضای این حس کنجکاوی آمده ...

بله دقیقا؛ پیشرفت تکنولوژی خیلی این کار را راحت کرده؛ هکری که می تواند با مهارتش کار هک انجام دهد، دیگری ارتباطات و پشت صحنه ها را پخش می کند و تکنولوژی جدید تسهیل کرده به این نیاز جامعه ایرانی. نکته دیگری که این بین مطرح است این است که این کارها به نوعی انتقامجویی هم محسوب می شود. چون یک عده ای با فاصله های اجتماعی زیادی زندگی می کنند، پایینی ها علاقه مندند به خصوص آن بالایی ها را ببینند و حتی از بلند شدن صدای طبل رسوایی آن ها خوشحال هم می شوند.

برای این کار، حتی به شایعات دامن می زنند تا انتقامگیری اجتماعی داشته باشند. نابرابری های اجتماعی موجب این انتقامجویی می شود. آن هایی که در دریا دریا نعمتند مورد غضب و حس انتقام آن ها که کشتی کشتی غرق هستند، قرار می‌گیرند. در سال های اخیر هم قشر متوسط ما کمتر شده و فاصله اجتماعی طبقه بالا و پایین جامعه بیشتر شده است، میزان تعهد اجتماعی و میزان وفاداری به نظام های ارزشی و جاری و هنجارهای اجتماعی کمتر شده.

در قشر متوسط اجتماعی معمولا اخلاق مداری بیشتر است و تلاش می کنند خیلی در این حوزه ها ورود پیدا نکنند. اما الان به خاطر نابرابری های اجتماعی این فاصله بیشتر شده و طبقه های پایین و بالای جامعه معمولا هنجارشکن هستند و به همین خاطر از سوی طبقات پایین، یک نوع انتقامگیری اجتماعی را شاهد هستیم. که اگر چیزی وجود داشت بهانه کنند برای رسوا کردن طبقه مرفه.

حالا با این وضعیت پیش آمده و این که هر روز ابزار ارتباطی پیشرفت می کند و یک تکنولوژی جدید رونمایی می شود، می شود امید داشت که با راهکارهایی این مسائل کم شود؟

این سوال بسیار هوشمندانه و خوبی است. من با عرض تاسف این پیش بینی را می کنم که نه، در کوتاه مدت و حتی در بلند مدت نمی توانیم انتظار داشته باشیم شاهد بهتر شدن وضعیت باشیم. و حتی متاسفانه در آینده شاهد تکرار بیشتر این موارد هم خواهیم بود. اما اگر این به یک مسئله ملی تبدیل شود و برای حل این مسئله عزم ملی به وجود بیاید، و متولی آن هم سکانداران فرهنگی و اجتماعی یک جامعه باشد، به شرط این که نابرابری ها کاهش پیدا کند، هم جنسیتی، هم قومی و اجتماعی، و دولت تلاش بکند در یک شرایط عاقلانه اجتماعی قشر اجتماعی متوسط را افزایش دهد، شاید بتوانیم به درمان برسیم.

یعنی درمان این قضیه اگر امکان داشته باشد، در توسعه دادن و چاق و چله کردن قشر اجتماعی متوسط جامعه است. هر چه قشر اجتماعی جامعه بیشتر توسعه پیدا کند و حجیم تر شود و قشر های پایین و بالای جامعه لاغرتر بشوند، میزان تعهد اجتماعی افزایش پیدا می کند و وفاداری به اخلاق اجتماعی بیشتر می شود. میزان وفاداری به نظام ارزشی جامعه، بالا می رود. ما در مبانی ارزشیمان آیات خیلی شفافی از نظر ادبیات دینی داریم. برای مثال "اجتنبوا کثیرا من الظن" یا "لاتجسسوا" که بعضی مواقع این را جزو گناهان کبیره می نامیم. در توصیه ها و ادبیات ملی ما هم این مورد تقبیح شده.

اما زمانی وفاداری به اخلاق عمومی و اخلاق اجتماعی بیشتر می شود که قشر اجتماعی متوسط جامعه بیشتر شوند. پس راهکارش اگر باشد در چشم اندازهای آینده که من برای سالیان اخیر کمتر این را می بینم، این هست که به طرف تقویت قشر اجتماعی متوسط با افزایش عدالت اجتماعی برویم.

از نقش جلوگیری ها و برخوردهای قهری در جلوگیری از بروز چنین وقایعی بگویید. این راهکارها هر چند موقت، کارساز نیستند؟

اگر بخواهیم از روش کنترلی، مثلا ورود پلیس فتا در این حوزه ها وارد شویم، کنترل جوابگو نخواهد بود. چنانچه می بینید از زمانی که پلیس فتا ایجاد شده، تعداد پرونده های این چنینی بیشتر هم شده است. 

در کدام فرهنگ ها و جوامعی این مسئله بیشتر دیده می شود؟

در کشورهای توسعه یافته و دارای سرمایه اجتماعی از جنس افقی، یعنی گروه ها به گروه های مدنی اعتماد دارند در آن جاها کمتر است. چون اعتماد بیشتر است. اگر بخواهم صفتی دیگری را هم اضافه کنم، امنیت اجتماعی اگر بالاتر باشد، این مسائل کمتر دیده می شود. یعنی افراد از طرح و مطرح شدن پشت صحنه شان در جلو صحنه، نگران نیستند.

در جوامعی که سنتی تر هستند و خیلی بسته هستند، ضریب این کارها کمتر است. اما در جامعه های پیرامونی و جهان سومی و در حال گذر، و جاهایی که سرمایه اجتماعی عمودی در آن ها هست، در آن جا تعداد این مسائل بیشتر و نگران کننده است. یافته های پژوهشی ما این است که برای این که مردم در جهان پشت صحنه و جلوی صحنه شان به هم نزدیک بشود، به مکان های سوم روی می آورند. مکان سوم مکانی است که آن آزادی های مکان خصوصی را ندارد، و کنترل ها و نظارت های مکان های عمومی را هم ندارد. لذا فرد در این مکان سوم هم به آن لذت ها و نیازها و رها شدگی ها و دغدغه هایش می رسد، هم حالت عمومی دارد.

در ایران هم چند سالیست مکان های سوم مورد توجه قرار می گیرند؛ مثل کافی شاپ ها، پاتوق ها و جاهای دیگری که ویژگی های خاصی دارند. ولی از آن جایی که مکان سوم حضور نظارتی بیشتری دارد و پلیس آن جاها را هم نظارت می کند، جوانان این مکان های سوم را جابجا می کنند. مثلا اگر می بینند این نظارت در کافی شاپ بیشتر شده، آن را به سینما یا پارک منتقل می کنند. یعنی جامعه خودش به دنبال راهکار هست برای حل و کم کردن فاصله بین جلو و پشت صحنه و آفریدن و خلق کردن مکان سوم. ولی از آن جایی که ما مکان های سوم را هم از دست این افراد می گیریم، هر چه مکان های سوم کمتر شود، این به مکان های خصوصی و پشت صحنه تبدیل می شود.

وقتی مکان سوم به مکان خصوصی تبدیل شود، خیلی اتفاقات نگران کننده ای خواهد افتاد؛ چرا که در مکان های سوم با این که یک سری ارتباطات و لذت جویی ها هست، اما نگران کننده نیست چون در چشم عموم انجام می شود. اما وقتی کاملا به مکان های خصوصی منتقل می شود، کاملا اتفاقات خاصی رخ می دهد که اگر آن ها را افشا کنند باز تکثیر خواهد شد. پس نکته آخر همین که هر چقدر دستگاه های نظارتی به مکان های سوم بیشتر نظارت کنند و آن ها را بگیرند، فاصله بین پشت و روی صحنه هم بیشتر خواهد شد و به دنبال آن، شاهد مسائلی از قبیل افشای زندگی خصوصی دیگران و جذابیت داشتنش برای مردم خواهیم بود.

نظرات
ADS
ADS
پربازدید