کد خبر:
17949
تاریخ انتشار: 19 دی 1390 - 10:32
دوبي؛ شلوغترين و مدرنترين مركز تجاري خليجفارس. پايتخت اقتصادي اماراتمتحدهعربي. سرزمين اميرنشينها، بزرگترين بازار صادرات كشورها در خاورميانه است كه مبدأ چيزي حدود 6/11 ميليارد دلار صادرات در سال است. اينجا كشوري است كه اقتصاد اول دنيا يعني ايالاتمتحدهآمريكا، دستش را گرفته، كافي است نگاهي به فهرست بلند بالاي شعب دانشگاههاي آمريكا در امارات بيندازيد. روابط ابوظبي – واشنگتن آنقدر پررنگ است كه آنها، توافقنامه «آسمان باز» را امضا كردهاند. اين به آن معناست كه عبور بوئينگهاي پهنپيكر آمريكايي بدون هيچگونه اجازه از فراز هفت اميرنشين امارات، به سادگي امكانپذير است. به عبارت ديگر، نفت به شكلي استراتژيك، ارتباطات فوقدوستانه (!) ايالاتمتحده و اماراتمتحده را برقرار كرده، البته اين همه ماجرا نيست.
اروپاييها هم رفيق گرمابه و گلستان اميرنشين حاشيه خليجفارس به حساب ميآيند. حجم صادرات ژرمنها به دوبي چيزي حدود 84/5 ميليارد يورو تخمين زده ميشود. شركتهاي آلماني به ميزان قابل توجهي مسووليت اجراي پروژههاي زيرساخت را در امارات برعهده دارند. حتي همكاران آنگلا مركل، آنقدر در ابوظبي خوش درخشيدهاند كه سرقفلي پروژههايي چون «توسعه انرژيهاي جايگزين» را نيز به دست آوردهاند. طبق آمار، 700شركت آلماني در بازار تجاري اقتصادي امارات حضوري فعال دارند. اميرنشين كوچك خليجفارس كه صدوشانزدهمين كشور دنيا از نظر مساحت محسوب ميشود، از همسايههاي بغلدستي خود نيز غافل نشده، طوري كه تجارت خود با هند را به رقمي بيش از 5/44 ميليارد دلار رسانده است. دولتمردان اماراتي آنقدر دلار و يورو در جيب دارند كه نميدانند چگونه بايد آن را خرج كنند! مثلا آنها، اسم استاديوم اختصاصي تيم فوتبال آرسنال انگليس را خريدهاند! سال 2006 بود كه شركت هواپيمايي امارات با پرداخت ۳۹۰ ميليون پوند به باشگاه آرسنال، وارد قراردادي شد كه به موجب آن نام استاديوم جديد آرسنال به مدت 11سال
(از سال ۲۰۰۶ تا سال 2017) به نام «امارات» نامگذاري شود. اين مبلغ همچنين شامل حكشدن آرم شركت هواپيمايي امارات به مدت هفت سال روي پيراهن تيم بزرگ و پرطرفدار لندني آرسنال نيز است. اينها تنها بخشي كوچك از ارتباطات اقتصادي اميرنشين امارات به حساب ميآيد. شايد دليل اصلي سنگاندازي آنها در مقابل پاي تجار ايراني همين دلگرميهاي بينالملليشان باشد. به عبارت ديگر، اماراتيها آنقدر با دنيا، حساب و كتاب دارند كه احتياجي به چرتكه روابط اقتصاديشان با ايران ندارند.
همين ميشود كه تا مقامات كاخسفيد لب تر ميكنند، مراودات تجاري دوبي- تهران مختل میشود! خط تجاري دوبي– تهران يكي از داغترين خطوط اقتصادي دنيا به حساب ميآيد؛ در حال حاضر بيش از 30 هواپيما در طول روز بين ايران و امارات به پرواز درآمده و از روي خليجفارس عبور ميكنند. همچنين چيزي حدود 5/1 ميليون ايراني در طول سال، امارات چهار ميليون نفري را براي مسافرت انتخاب ميكنند! طوري كه بسياري از فوتباليستهاي ايراني، در دو دهه اخير، قيد باشگاههاي وطني را زدهاند و «درهم»هاي اماراتي را انتخاب كردهاند.
از سوي ديگر، آمارها نشان ميدهد كه بيش از صد هزار ايراني در قالب حدود صد شركت در اماراتمتحدهعربي فعاليت اقتصادي دارند. براساس آمار و ارقامي كه از گوشه و كنار به گوش ميرسد، كسب و كار داغ ميان دوبي و ايران از 12 ميليارد دلار در سال 2005 به 37 ميليارد دلار در سال 2009 رسيده و در سال 2011 از مرز 50 ميليارد دلار گذشته است. اما دو هفته پيش ايران يكباره، خط تهران - دوبي را قطع ارتباط كرد! البته اين قهر تجاري بيش از يك روز، دوام نياورد.
علت قطع ۲۴ ساعته روابط ايران و امارات
چيزي كه در مورد آنچه قطع روابط تجاري ايران و امارات مطرح ميشد، دلايلي غيراقتصادي را دربرميگرفت! در چند سال اخير كه ساكنان قاره سبز، راه و بيراه، بدون منطق، دست به تحريم ايران ميزنند، اماراتيها هم منتظر اشاره اروپاييها بودند تا برادريشان را ثابت كنند. بالاخره حساب دو دو تا چهارتاست! اميرنشينهاي متجدد امارات میخواهند ادعا کنند عاقلتر از آن هستند تا قراردادهاي بزرگشان با غرب را به خاطر ايران به خطر بيندازند.معلوم نبود كه اگر ريفاينانس تجاري امارات به ايران نبود، چگونه ميتوانستيم از كشورهاي «منطقه تحريم» كه البته خيلي هم گسترده است، كالايي وارد كشور كنيم. بماند كه اميرنشين دوبي از همين راه، سودهاي كلاني به جيب زده است، اما چون دنيا را در پشت خود ميبيند، هر از چندگاهي حساب و كتابهاي تجاري ايراني را ويروسي ميكند. جالب بود كه رييس اتاق بازرگاني ايران و امارات از قطع روابط تجاري اطلاعي نداشت! مسعود دانشمند در مورد قطع ارتباط و البته شروع مجدد يك روزه روابط تجاري تهران – ابوظبي ميگويد: «من به عنوان رييس اتاق بازرگاني ايران و امارات از اينكه چرا ثبت سفارش براي كالاهاي امارات ممنوع شد، اطلاعي نداشتم و در اين رابطه جزيياتي مطرح نشد.»
اميرنشينان به خاطر چراغسبز یانکیها، خون تجار پارسي را براي يك روز در شيشه و يكسري محدوديتهايي را ايجاد كردند تا رسما خودي نشان دهند. اما چيزي كه بعد از سرگيري ثبت سفارشات از امارات در دستور كار مقامات كشورمان قرار گرفت، اين بود كه «درهم» جاي خود را به ارز ديگري بدهد. جالب اينجاست كه سفر محمود بهمني و تيم اقتصادي او در سفر به امارات با ورود معاون وزير اقتصاد آمريكا به ابوظبي همراه شد! چيزي كه براي خيليها سورپرايزي عربي محسوب شد.موضوع دريبل زدن تجار ايراني توسط اماراتيها به نوعي از تصميمات اجلاس گروه جيهشت در ايتاليا بيرون آمده بود؛ اجلاسي كه امارات و عربستان به عنوان ميهمان ويژه در آنجا حضور داشتند.
برخي منابع خبري اطلاع دادهاند كه دستور كار نشست اخير گروه هشت، گسترش تحريم بانكي عليه تهران و يافتن راهكارهايي براي تحريم نفتي ايران (به شكلي كه منجر به افزايش قيمت نفت نشود) بوده است.
اماراتيها هم كه رفيق شفيق غربيها محسوب ميشوند، به محض اينكه از جلسه بيرون آمدند، خود را به دوبي رساندند و نقشه را عملي كردند! اگر ترس از ديوانه شدن نفت و شيفت پيدا كردن قيمت طلاي سياه به رقم 200 دلاري نبود، پيشبيني مبادلات بسيار سخت بود.در حال حاضر و با وجود تحريمهاي مختلف غربي، دوبي يكي از گزينههاي ارزان و نزديك تجار ايراني براي دور زدن تحريمها محسوب ميشود؛ تحريمهاي بينالمللي عليه ايران از جمله توقف فعاليت برخي از بانكهاي بينالمللي با ايران و همچنين مشكلات قانوني بر سر راه تجارت در ايران مواردي هستند كه شانس اماراتيها را حسابي بالا برده است. اين شانس بالا، نتيجه تمايل ايرانيها به سرمايهگذاري و راهاندازي بنگاههاي اقتصادي در اميرنشينهاي هفتگانه است. تا چند وقت پيش، بازار ملك و املاك در هفت اميرنشين امارات كلا در قبضه ايرانيها بود. همين الان هم بسياري از كامپيوترها و لپتاپهايي كه سر از بازارهاي الكترونيكي تهران درميآورند، از مبدأ دوبي به كشور ما ترانسفر ميشوند.
تازه اين يك نمونه از كالاهايي است كه اهالي سرزمين متحده عربي از طريق تجارت آن منتفع ميشوند. اميرنشينان به صورت كلي دروازه واردات ايران به شمار ميآيند. موضوعي كه ايران را در بازي اقتصادي تهران – دوبي به يك بازنده تمامعيار تبديل كرده است؛ مثلا در هشت ماهه نخست سال 1390، ما 21 ميليارد و 164 ميليون دلار به امارات كالاي غيرنفتي صادر كرديم و از آن طرف، 39 ميليارد و 750 ميليون دلار كالا از اميرنشين خليجفارس وارد كشور كردهايم. اين مساله نشان ميدهد كه ايران طي اين مدت بالاترين نمره منفي را در تراز تجاري خود با امارات به ثبت رسانده است؛
چرا كه در معاملات تهران – دوبي، بيش از 18ميليارد دلار سود بيشتر، نصيب اماراتيها شده است. جالب اينجاست كه آنها، خودشان توليدكننده نيستند و فقط در اين ميان، حق دلالي ميگيرند و در يك تجارت تميز، بدون اينكه دستشان را به سياه و سفيد بزنند، از ايرانيها بابت كالاهاي اروپايي، چيني و آمريكايي، سود ميگيرند. سود تحريم! به عبارت ديگر، امارات به يكي از بزرگترين جاهاي دنيا براي صادرات مجدد تبديل شده است. اين كشور از سال 2003 با سبقت گرفتن از آلمان، رتبه اول صادرات كالا به ايران را به خود اختصاص داده است! اماراتيها از آن سال به بعد، بيشتر اوقات در ميان پنج كشور عمده صادركننده كالا به ايران يا پنج كشور عمده واردكننده كالا از ايران قرار داشتهاند.
آنها حتي در بسياري از سالها، رتبه اول را به خود اختصاص دادهاند و در حقيقت، عنوان بزرگترين شريك تجاري ايران را از آن خود كردهاند. اين در حالي است كه اماراتيها قبل از سال 1996، دهمين شريك تجاري ايران به حساب ميآمدند. نكته ديگري كه ميتوان به آن اشاره كرد اين است كه بازي اقتصادي ايران – امارات، يك بازي برد – برد است؛ به عبارت ديگر، تجارت ميان اين دو كشور، هم به نفع تهران است و هم به نفع دوبي.
مهدي دلروشن